به گزارش سینماپرس، بعدازظهر روز گذشته (یکشنبه بیستم خرداد) سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، شاهد نمایش و سپس نقد و بررسی مستند «سمفونی ایران» ساختهی وحید موساییان بود.
در ابتدای این جلسه که با حضور کارگردان فیلم و همچنین علیرضا میرعلینقلی، نویسنده و تاریخنگار حوزهی موسیقی برگزار شد، وحید موساییان در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان، مجری برنامه و مسئول جلسههای نمایش فیلم دربارهی نحوهی شکلگیری ایدهی ساخت «سمفونی ایران» گفت: «ساخته شدن این فیلم مدت زمانی بسیار طولانی را در بر میگیرد و طبعاً بسیاری از جزییات و خاطرات تولید آن از خاطرم رفته است، اما مراحل اولیهی تولید آن تقریباً در سال ۷۷ به جریان افتاد. »
موساییان افزود: «این فیلم ابتدا قرار بود در راستای ایدهی گفتوگوی تمدنها تولید شود اما در جریان تصویب طرح و دریافت امکانات برای ساخت آن متوجه شدم این ایدهی جذاب، یک شعار توخالی بیش نبوده است. »
وی گفت: «ساخته شدن «سمفونی ایران» سالها بعد از این تاریخ و مدتها پس از مسکوت ماندن طرح، دوباره در سال ۸۷ به جریان افتاد. به همین خاطر میتوان گفت ایدهی تولید این مستند، بصورت جدی حدود ده سال در جریان بود. »
در ادامهی جلسه، علیرضا میرعلینقی در پاسخ به پرسش مجری برنامه دربارهی نحوهی پرداخت فیلم به موضوع موسیقی مقامی، ضمن اشاره به گنجینهی عظیم و گستردهی این نوع موسیقی گفت: «کشور ما نسبت به فشردگی اقلیم زیست و پراکندگی جمعیت، بیشترین تعداد موسیقی مقامی را به خود اختصاص داده اما متاسفانه موسیقی مورد بحث در سالهای اخیر به سرعت در حال فراموشی و طبعاً نابودی است. »
این تاریخنگار حوزهی موسیقی همچنین گفت: «در این فیلم با وجود اشاره به عنصرهایی که فرهنگهای موسیقایی را تشکیل میدهند، شناخت چندانی نسبت به موسیقی مقامی دیده نمیشود؛ چهبسا باید پذیرفت که سینمای مستند، رسانهی مناسبی برای انجام این کار نیست. »
وی «احترام، تجلیل و مرور موسیقی مقامی، توام با نوستالژی» را یکی از ویژگیهای «سمفونی ایران» دانست و افزود: «در این مستند، استاد فریدون شهبازیان محوریت فیلم را برعهده دارند. فردی که سالهاست به عنوان یک آهنگساز خلاق، از این نوع موسیقی در تمهای موسیقیهایی که میسازند بهره بردهاند. »
بخش بعدی جلسه به صحبتهای وحید موساییان اختصاص داشت. این مستندساز دربارهی مخاطب فرضی فیلم خود گفت: «پرداختن و تحقیق جامع دربارهی موسیقی مقامی، تنها در ظرفیت یک فیلم نیست و من هم نمیخواستم یک فیلم تحقیقی در اینباره بسازم. »
وی افزود: «قصدم این بود که با سفر به مناطق مختلف کشور و دیدار با آدمهایی که در عرصهی موسیقی مقامی فعالند بخش کوچکی از تلاشهای آنها را به نمایش بگذارم. آدمهایی که به تعبیری واپسین زنجیرهی وصل این نوع موسیقی با مخاطبان به حساب میآیند و متاسفانه بخش عمدهای از آنها دیگر در میان ما نیستند. »
موساییان همچنین گفت: «اصرار داشتم تا در این فیلم، سفر یک آهنگساز به نواحی مختلف کشور را به نمایش بگذارم. اینطوری امکانی فراهم میشد تا در قالب گفتوگوی آهنگساز با نوازندگان محلی و کوک کردن سازهای نواحی، تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده در اختیار مخاطب قرار گیرد. »
او افزود: «یکی از دلایل طول کشیدن تولید «سمفونی ایران» همراه کردن فریدون شهبازیان در سفرهایی بود که این فیلم برای تکمیل شدن به آنها نیاز داشت. گاهی بین این سفرها پنج شش ماه طول میکشید و زمانی که به مقصد میرسیدیم، تمام تلاشم را به کار میبردم تا از برخی شلختگیهای مرسومی که متاسفانه گاهی در بعضی فیلمهای مستند دیده میشود دوری کنم. »
وی تغییر مدیریتها و اعمال سلیقههای شخصی را یکی از موانع تولید این فیلم برشمرد و افزود: «این مسائل باعث شد پتانسیل ساخت یک اثر موسیقایی بزرگ که پارتیتورهایش توسط استاد فریدون شهبازیان نوشته و آماده شده بود آرامآرام کمرنگ شده و در نهایت از بین برود. به همین خاطر مجبور شدم فیلمنامهای که برای این فیلم نوشته بودم را در مرحلهی تدوین تغییر بدهم. »
بخش پایانی جلسهی روز گذشته به جمعبندی صحبتهای این مستندساز و همچنین اظهار نظر علیرضا میرعلینقی دربارهی فیلم «سمفونی ایران» اختصاص داشت. در ابتدای این بخش، میرعلینقی با اشاره به فقر موجود در تصویرهای به جا مانده از نوازندگان موسیقیهای محلی گفت: «از این اساتید که در دهههای پنجاه و شصت زندگی میکردهاند تقریباً هیچ تصویری وجود ندارد. به همین دلیل میتوان گفت نماهایی که از چنین افرادی در «سمفونی ایران» به ثبت رسیده بسیار ارزشمند، کمسابقه و تاریخی است و از این زاویه باید به کارگردان فیلم خسته نباشید گفت. »
وی سپس با انتقاد از غیبت محقق و کارشناس موسیقی در این فیلم گفت: «البته این نکته در تمام فیلمها و مستندهای غیر ایرانی رعایت میشود و نحوهی فعالیت این افراد به گونهای است که اگر در فیلمی نکته یا موضوعی به اشتباه مطرح شود، کارشناسان این عرصه باید پاسخگو باشند. در نهایت امیدوارم این فرهنگ در تولید فیلمها و مستندهای ایرانی نیز رواج پیدا کند. »
سپس وحید موساییان با اشاره به موسیقی به عنوان یکی از علایق شخصی خود گفت: «خوشبختانه در کنار تمام گرفتاریهای روزمره و بعد از سالها تلاش موفق شدم «سمفونی ایران» را بسازم. برای ساخت این مستند از تصویرهایی استفاده کردم که ممکن بود در گذر زمان غیر قابل استفاده شوند؛ خصوصاً به دلیل تغییر مسائل فنی در سیستمهای ضبط و پخش. »
وی افزود: «به همین خاطر ثبت و ضبط گفتوگوها و جمعآوری صحبتهای پیرانِ موسیقی مقامی در کشور ما که به بهانهی ساخت این فیلم انجام شد برای خودم بسیار ارزشمند و جذاب بود. »
موساییان گفت: «در میان این افراد کسانی وجود داشتهاند که در سالهای دور بسیار مورد توجه و احترام بودهاند اما متاسفانه در سالهای گذشته هیچ مسئولی از آنها یاد نکرد. »
وی افزود: «در بخشی از راشهای فیلم، تصویری وجود دارد که در آن وقتی فریدون شهبازیان با یکی از این افراد که وضعیت نامناسبی داشت ملاقات کرد، بسیار متاثر شد و به گریه افتاد. خوشبختانه گفتوگوی مفصل فیلم با این استاد، تنها سند تصویری است که از او به جا مانده است. قصد دارم در آینده این تصویرها را به موزهی موسیقی اهدا کنم تا حرفهایی که از زبان این استاد مسلم موسیقی مقامی بیان شده، دستکم در جایی بایگانی و نگهداری شود. تصویرهایی که قابلیت آن را دارد تا برای آیندگان و محققان عرصهی موسیقی به یادگار بماند. »
ارسال نظر