دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۱

«مدیر اسبق حوزه اقتباس بنیاد سینمایی فارابی» در گفتگو با «سینماپرس» مطرح کرد:

زمام داران و «سیاست گذاران ادبی» صلاحیت و تخصص در سیاست گذاری چنین عرصه‌ای را ندارند/ «جایزه جلال» به یک جایزه محافظه کار و سردرگم تبدیل گشته است

مصطفی جمشیدی

سینماپرس: مدیر اسبق حوزه اقتباس بنیاد سینمایی فارابی با انتقاد از وضعیت ادبیات داستانی در کشور گفت: کسانی در راس کار قرار دارند که صلاحیت و تخصص در سیاست گذاری چنین عرصه ای را ندارند. زمام دار سیاست گذاری ادبی باید خود در این زمینه فردی بنام و استخوان خرد کرده باشد، تا بتواند درک مناسبی از ادبیات و مقوله نوشتن داشته باشد و تصمیمات درستی بگیرد.

مصطفی جمشیدی در گفتگو با خبرنگار سینماپرس به تشریح اوضاع ادبیات داستانی کشور پرداخت و در این زمینه بیان داشت: وقتی از ادبیات داستانی سخن میگوییم با یک طیف گسترده روبرو میشویم که شامل سطوح مبتدی تا حرفه ای می شود. که نقش محفل های ادبی بیشتر حول محور موضوعات اجتماعی میچرخند و گریز از معنویات و سعی بر ادبیات هنجار گریز دارند. چنین آثاری وضعیت متکثری دارند ولی بیشتر از معدودی چاپ نمی شوند گاها هم هر چند سال یکبار یکی از این رمان ها دیده می شود و در مجامع روشنفکری نیز مورد بحث و استقبال قرار میگیرد.

نویسنده بوفاری۴ افزود: اما ادبیات خوب و جوهر داری نیز وجود دارد، که این آثار در جامعه هدف مشکل دارند. در واقع رمان محصول یک انسان شوریده است که در آن روحی دمیده شده از پوچی و تفکرات نهلیستی حس میشود. این درحالی است که انتظار ما از رمان این است که به تعلیم و تربیت بپردازد. البته چنین تفکری مانعی ندارد ولیکن موجب شده است رمان جوهره اصلی خود را از دست بدهد. همچنین موجب گشته که رمان و در کل ادبیات ما زبدگی و نخبگی خود را از دست بدهد و دغدغه اصلی آن توزیع و تیراژ و مسائلی از این دست باشد.

این فعال ادبی خاطرنشان کرد: در نهایت دسته ای از آثار وجود دارند که مطلوب و دارای خاصیت تاثیر گذاری است و متاسفانه در کشوها مانده و معلوم نیست که منتشر خواهد شد.

نویسنده رمان مغات میغ در انتقاد به مدیریت های اخیر چنین گفت: اثر دلپذیر زمانی تولید میشود که به یک ثباتی رسیده باشد، اما ما چنین ثباتی را در موارد کلان تر نیز شاهد نیستیم. جوایز ادبی صحه بر چنین ادعایی میگذارد. بطور مثال جایزه ادبی جلال. جایزه جلال به یک جایزه محافظه کاری که نمیداند و سردرگم است و نمی‌تواند کاری را جلو ببرد تبدیل گشته است که موجب سرگشتگی نویسندگان شده است؛ و وقتی نویسندگان دچار سرگشتگی شوند نمیتوانند ادبیات کشور را رشد دهند.

وی افزود: در ضمن کسانی در راس کار قرار دارند که صلاحیت و تخصص در سیاست گذاری چنین عرصه ای را ندارند. زمام دار سیاست گذاری ادبی باید خود در این زمینه فردی بنام و استخوان خرد کرده باشد، تا بتواند درک مناسبی از ادبیات و مقوله نوشتن داشته باشد و تصمیمات درستی بگیرد.

مدیر اسبق حوزه اقتباس بنیاد سینمایی فارابی به عوامل افول سینمای اقتباسی نیز پرداخت: در واقع اقتباس پنهان صورت میگیرد. سینماگرانی که اسامی و جزئیاتی را تغییر میدهند و با تلفیق چند کتاب فیلم تولید میکنند. از طرفی ادبیات کشور نیز در زمینه اقتباس تاثیر گذار است. ادبیاتی ما یک ادبیات درونگراست و به خلوت و عزلت گزینی میپردازد و درد مندی آن به اذلت گزینی قهرمانانش میپردازد و اصلا قهرمانی در داستان وجود دارد. اقتباس مخصوص جامعه ای است که ادبیات در آن جامعه ارزشمند است. و سینما نا گزیر از ارتباط با نویسندگان است. اما در جامعه ما این چنین نیست. زمانی کارگردان‌هایی نظیر کیمیایی آرزویشان ساخت کتاب های استاد دولت آبادی بود اما اکنون ماجرا برعکس شده و این نویسندگان هستند که سراغ کارگردانان میروند تا شاید کارگردانی داستان آنان را بسازد و اصولا کارگردانان ارزشی برای نویسندگان قائل نیستند. البته نباید از این حقیقت غافل بود که اثر قدرتمندی نیز در حوزه ادبیات داستانی ساخته نشده است.

نویسنده کتاب سونات عدن افزود: مسئولین باید کمی حرف شنو باشند خود محور نباشند محافظه کار نباشند و از پدیده های مثبت بدون حب و بغض استفاده کنند و در روح جوایز دولتی چنین چیزی نیست. و باید مسئولین هرچه سریع تر کاری کنند زیرا کشوری که هنر و ادبیات نداشته باشد در جنبه های مختلف دچار آسیب میشود.

مسئولین ما متوجه نیستند که جامعه ای که اقتصاد و سیاست در آن حرف اول را میزند توسعه فرهنگی در آن گم شده است. توسعه فرهنگی به بیلبورد زدن و شعر چسباندن در چهار راه ها نیست. نیازمند افراد بصیر است و بتوانند آکادمی تاسیس کنند. بنظر من فضیلت مندی در کشور گم شده است و باید فضیلت را در جامعه گسترش داد تا ادبیات و سینمایی غنی را شاهد بود.

جمشیدی در نقد آثار سینمای کشور گفت: با سینمایی مواجه هستیم که واقعیت زدگی مفرط وجود دارد و از عنصر خیال بهره نجسته و اقتباس در آن دیده نمیشود. این در حالی است که باید به سمت اقتباس برویم. به سمت کتابی که متن دارد و خیال دارد.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.