سید وصال مهدوی / چندی قبل با حکم مقام معظم رهبری، حجتالاسلام سید مهدی خاموشی ۵۶ ساله جای خود را به حجتالاسلام محمد قمی ۳۸ ساله داد و پس از ۱۷ سال از ریاست سازمان تبلیغات اسلامی کنار رفت؛ این تغیرات در حالی صورت پذیرفت که سازمان تبلیغات اسلامی به عنوان نهادی برآمده از ساختار نظام اسلامی، در تیرماه ۱۳۶۰ هجری شمسی، تاسیس و در ابتدا اداره آن به صورت شورایی بود و از فروردین ماه ۱۳۶۸ هجری شمسی، با حکم امام خمینی رحمت الله علیه نامش از «شورای عالی تبلیغات» به «سازمان تبلیغات اسلامی» تغییر و آیت الله احمد جنتی عهده دار ریاست آن شد، از تیرماه ۱۳۷۱ هجری شمسی، حجت الاسلام محمود محمدی عراقی و پس از آن از مهرماه ۱۳۸۰ هجری شمسی، سید مهدی خاموشی مسئول اداره این سازمان شدند.
تبلیغات، که همان شناساندن خوبیها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدیها و نشان دادن راه گریز و منع از آن است، از اصول بسیار مهم اسلام عزیز است. انشاءاللّه در محدودۀ توانتان نقاط کور و مجهول را برای مردم شریف ایران و جهان اسلام باز و روشن نمایید؛ و چهارچوب اسلام ناب محمدی، که ترسیم قهر و خشم و کینۀ مقدس و انقلابی علیه سرمایهداری غرب و کمونیسم متجاوز شرق است، و نیز راه مبارزه علیه ریا و حیله و خدعه را به مردم و بخصوص جوانان سلحشورمان نشان دهید. این مسئله که نظام در اهداف خود جدی است و با هیچکس شوخی ندارد و در صورت به خطر افتادن ارزشهای اسلامی با هر کس در هر موقعیت قاطعانه برخورد مینماید، بایدبه عنوان یک اصل خدشهناپذیر برای تمامی دستاندرکاران و مردم تبلیغ گردد. روحاللّه الموسوی الخمینی ۱۳۶۸/۰۱/۱۴ |
این تغییر مدیریتی قطعا در حوزه فرهنگ و هنر جمهوری اسلامی بی تاثیر نخواهد بود چرا که سازمان تبلیغات اسلامی زیرمجموعه های متنوعی را در بر می گیرد؛ مجموعه هایی نظیر پژوهشکده علمی- کاربردی باقرالعلوم علیه السلام، سازمان دارالقرآن کریم، موسسه عام المنفعه امیرکبیر، موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان، موسسه فرهنگی تسنیم نور، بنیاد دعبل خزاعی، شرکت کتاب شهر، دفتر ادبیات هلال، خبرگزاری مهر، تهران تایمز و ... موسسه آموزش عالی غیرانتفاعی سوره و بالاخص حوزه هنری که از جمله زیرمجموعه های این نهاد هستند و به طور مستقیم با جامعه هنری و فرهنگی ارتباط دارند.
باید توجه داشت که برخی از وظایف سازمان تبلیغات اسلامی که در حوزه فرهنگ و هنر قرار می گیرد عبارت است از:
- شناسایی و معرفی آثار نمونه فرهنگی و هنری، افراد و شبکههای تبلیغی- مردمی جامعه اسلامی و تهیه و عرضه فرآوردهها و آثار نمونه فرهنگی- هنری، در جهت ارائه الگوهای مناسب هنرمندان متعهد و انقلابی و حمایت از آنان.
- برنامهریزی، زمینهسازی و انجام اقدامات لازم برای هرچه فعالتر شدن افراد تاثیرگذار مانند: روحانیون، دانشگاهیان، معلمان و هنرمندان در جهت رشد فرهنگ اسلامی و مقابله با آثار نامطلوب فرهنگهای بیگانه.
- تأسیس و اداره موسسات آموزشی و مراکز دانشگاهی در جهت تربیت مبلغان کارآمد و هنرمندان متعهد و مربیان دینی.
- برگزاری کنفرانسها، جشنوارهها و نمایشگاه های بینالمللی مردمی در کشور به منظور تعمیق و گسترش معارف اسلامی و فراهم کردن زمینه شرکت هنرمندان و شبکه های تبلیغی- مردمی در کنفرانسها، نمایشگاهها و جشنوارههای فرهنگی.
- انجام همکاری های فرهنگی- تبلیغی با مراکز اسلامی و فرهنگی داخل کشور در راستای اهداف سازمان و به منظور تامین ارتباط افراد و مراکز اسلامی و فرهنگی- مردمی برای تالیف قلوب آنان با هماهنگی سایر مراجع ذی صلاح.
در این میان حوزه هنری یکی از زیرمجموعه های سازمان تبلیغات اسلامی است که از سال ۱۳۶۰ هجری شمسی، فعالیت خود را به طور رسمی آغاز نموده، این سازمان حاکمیتی در طول چهار دهه فعالیت خویش فراز و نشیب های فراوانی را تجربه کرده و البته مدیران متعددی را به خود دیده است؛ از محمد علی زم گرفته تا حسن بنیانیان و در نهایت محسن مومنی شریف که از سال ۱۳۸۹ هجری شمسی، بر مسند ریاست این سازمان تکیه زده است و اکنون در این مجال به بهانه تغییر رییس سازمان تبلیغات اسلامی که طبیعتا حوزه هنری را نیز دستخوش تغییراتی خواهد کرد، به بررسی کارنامه این نهاد هنری در سال های اخیر و نقاط قوت و ضعف آن می پردازیم به خصوص آنکه حجتالاسلام سید مهدی خاموشی، به عنوان رییس پیشین این سازمان در جلسه تودیع خود تاکید نموده اند که: «ما در حوزه هنری خط تراز هنر را تعریف کردیم. »
اگرچه امروزه عموم مسئولان و مدیران ارشد در ایران علاقه ای به ارایه گزارش و پاسخ دهی به مردم ندارند؛ اما بهتر بود حجتالاسلام سید مهدی خاموشی به عنوان مدیری که قریب دو دهه عهده دار مسئولیت یکی از بزرگترین سازمان های فرهنگی جمهوری اسلامی بوده است، به مردم و نخبگان نیز گزارشی از فعالیت ها، دستاوردها، اشتباهات و کاستی های دوران مدیریتی خویش ارایه می دادند چه اینکه این گزارش دهی به آرمان های انقلاب اسلامی نزدیک تر است زیرا موجب تعمیق مردم سالاری دینی، نظارت مردم بر روند حرکت نهادهای حاکمیتی، افزایش مشارکت مردم در امور اجتماعی، ارتقای بصیرت سیاسی و اجتماعی افراد جامعه و ... می شود. |
به علت آنکه در حکومت دینی یک مسئول خود را در قبال خدا، ولی منتصب از سوی خدا و مردم که بندگان خدا هستند، متعهد دانسته و احساس تکلیف می کند در حالی که در سایر حکومت ها متولیان امر صرفاً خود را از لحاظ اخلاقی که آن هم به زعم شان امری نسبی است، در برابر مردم و جامعه مسئول می دانند، شایسته است مسئولانی که به حکم «کلکم مسؤول عن رعیته» در برابر مردم مسئول هستند و به تعبیر مقام معظم رهبری مسؤول وضع معیشت شان، وضع اقتصادشان، وضع سیاست شان، وضع فرهنگ شان، وضع تحصیلات شان، وضع بهداشت شان و مسؤول وضع ذهن شان هستند، به همان مردم نیز گزارش ارایه دهند و البته باید توجه داشت که این گزارش دهی و پاسخگویی به مردم، به خصوص در حوزه فرهنگ و هنر بخشی از حقوق فرهنگی مردم نیر محسوب می شود.
عموماً زمانی که از مفهوم حق فرهنگی مردم صحبت می شود، امکان دسترسی به محصولات فرهنگی مبتنی بر گزاره های فرهنگی مورد توجه قرار گرفته و حقوق فرهنگی به زیرمجموعه ای از حقوق بشر و مبتنی بر انگاره های اُمانیستی تقلیل داده می شود، در حالی که حقوق فرهنگی دامنه گسترده تر اما ناپیدایی نیز دارد که همان بُعد محتوایی محصولات و آثار فرهنگی است.
پس هنگامی که مردم با حسن ظن، قلب و مغز خود و خویشاوندانشان را در اختیار رسانه ها، محصولات فرهنگی و هنری و نظام آموزش رسمی می گذارند، در مقابل این حسن ظن، حق برخورداری از سلامت روان، قلبی آرام و مطمئن، امنیت اخلاقی، آرامش خانوادگی، امید به زندگی، نشاط و سرزندگی و به عبارت بهتر حیات طیبه ای مبتنی بر ارزش های الهی دارند. این موارد تنها گوشه ای کوچک از حقوق فرهنگی مردم است.
علی ای حال گرچه یکی از متولیان اصلی حوزه فرهنگ جمهوری اسلامی در دهه گذشته بدون ارتباط گیری با مردم و تعامل و گفتگو با آنها به مسئولیت خویش در سازمان تبلیغات اسلامی پایان داد، اما می توان سخن ایشان در مراسم تودیع را مورد بررسی قرار داد و سنجید که آیا به راستی در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، خط تراز هنر تعریف شده است؟ و در صورت پاسخ صحیح نقاط ضعف و قوت این خط تراز هنری را ارزیابی نمود.
هستی و ماهیت حوزه هنری با انقلاب اسلامی پیوند خورده و در واقع مولود انقلاب است. حوزه هنری یک برند حک شده در ذهنیت هنر و فرهنگ جامعه ایرانی است، چه خوش نقش و هنرمندانه و چه پر ایراد و از ریخت افتاده، تاثیرگذاری این نهاد بر رشته های گوناگون هنری قابل چشم پوشی نیست؛ اما به راستی کارویژه ی ساختمان خیابان سمیه که بنای پیشین فرقه ضاله بهاییت و عمارت حظیره القدس بهاییان را در تهران شامل می شود، چه بوده و امروز چه آبی از آن به جوی هنر و فرهنگ اسلامی ریخته شده و می شود؟
البته پیش از ورود به تاریخچه تاسیس و پیدایش حوزه هنری ضرورت دارد تا نیم نگاهی به اوضاع فرهنگ و هنر ایران زمین در دوره طاغوت صورت گرفته و به این مهم توجه داشت که محمدرضا پهلوی برخلاف پدر قَزاق خود، از زور و فشار برای اشاعه فرهنگ غربی استفاده نکرد، بلکه شیوه نرم و استفاده از رسانه های مختلف، در کنار بهره گیری موثر از ابزار هنر را به مدت ربع قرن دنبال نمود.
اگرچه تعداد مجلات و کتب داخلی و خارجی مروج فحشاء فراوان بود، اما در میان رسانه ها، سینما، رادیو و تلویزیون بیشترین تأثیرات را بر ایجاد تغییرات فرهنگی داشتند و این در حالی بود که عمده کارکرد رسانه ها ترویج فساد و فحشاء، تحقیر فرهنگ خودی، به تباهی کشاندن و تخدیر ملت به ویژه نسل جوان، تبلیغ و نمایش سبک زندگی غربی در تمام شئون زندگی و تشویق به تقلید از آن، تبلیغ کالاهای تجملی و دامن زدن به نیازهای کاذب و اموری از این دست می بود.
در این دوران بود که صنعت سینمای ایران نیز همانند دیگر ابزارهای فرهنگی و رسانه ای، که در پیش از کشف حجاب رضاخانی، جامعه را برای بروز این پدیده آماده کرده بود و در اوایل دهه ۱۳۱۰ هجری شمسی، مورد هجوم فیلم های امریکایی قرار گرفت نیز با تقلید از سینمای وارداتی؛ میخوارگی، عیاشی و حضور هوس آلود زن به اساس بسیاری از فیلم ها تبدیل شدند و در این میان با ظهور مجلات و روزنامه های زرد، الگوبرداری از لباس، آرایش، رفتار و گفتار شخصیت ها شدت بیشتری پیدا نمود و به ندرت واقعیات و یا مسائل اساسی جامعه در فیلم های داخلی انعکاس پیدا می کرد و در مقابل زرق و برق زندگی آمریکایی، تماشاگران ایرانی را مسخ می نمود.
شاید بتوان گفت فساد و بی بندوباری تبلیغ شده در ایران عصر پهلوی از اغلب کشورهای اروپائی نیز بیشتر بوده است، فسادی که مقدمه سلطه پذیری، تخدیر، از دست دادن روحیه، وابستگی فکری و فرهنگی و به عبارت بهتر، استحاله فرهنگی جامعه ایرانی بود. |
در این میان، هنرمندان انقلابی گرچه در دوره طاغوت مجال ظهور و بروز چندانی نداشتند، اما دست روی دست نگذاشته و فعالیت های هنری خویش را پیگیری می کردند. این هنرمندان نه همچون غربگرایان هنر خود را به پرده دری، بی عفتی و هتاکی آلودند و نه مانند طرفداران اندیشه چپ رواج گر تفکر کمونیستی شدند. آنها در دوره ای که عموما هنرمند ایرانی را با شراب و تریاک و ... می شناختند به دنبال سنت های اسلامی و ایرانی بودند.
همین هنرمندان بودند که پس از انقلاب اسلامی پایه گذار مراکز و مجموعه هایی چون حوزه هنری شدند، به طور کلی دو گروه در شکل گیری حوزه هنری موثر بودند، هسته اولیه کانون فرهنگی نهضت اسلامی و گروهی از هنرمندان هنرهای تجمسی که در نیمه های سال ۱۳۵۷ هجری شمسی، نمایشگاهی از آثار جوانان انقلابی را در حسینیه ارشاد و سپس در زیرزمین سینما بهمن برپا کردند.
سید علی موسوی گرمارودی درباره کانون فرهنگی نهضت اسلامی می گوید: خدا گواه است پیشنهاد از مرحوم طاهره(صفارزاده) بود ولی چون اهل خودبزرگبینی نبود مرا جلو انداخت و من دبیری این کانون را برعهده گرفتم. در این کانون افراد بزرگی همچون مقام معظم رهبری، شهید بهشتی، شهید باهنر، متوسلی، مرحوم طاهره (صفارزاده) و بنده حضور داشتیم و عضو هیات مؤسس این کانون بودیم، البته برخی هم بودند که بعدها راهشان را جدا کردند... . اولین اعلامیهای که شاه را خلع کرد از سوی همین کانون بود که در اواخر پاییز سال ۱۳۵۷ و اوایل دیماه همان سال انجام شد. مرحومه طاهره صفارزاده درباره تاثیر و نقش هنر در فرایند نهضت اسلامی می گوید: من قبل از انقلاب به طور مداوم تحت فشار بودم، تحت فشار به خاطر شعرهای ضداستعماری بویژه با کتاب «طنین دلتا»، یادم هست سال ۱۳۵۴ که شعر «سفر عاشقانه» چاپ شد از آن موقع جوان های مستعد و علاقمند که عِرق دینی داشتند دور و برم جمع شدند و من متوجه شدم که این جوان ها با ذوق از تکنیک های هنری بی بهره اند، راه اندازی «کانون فرهنگی نهضت اسلامی» در سال های بعد نتیجه همین تشخیص و احساس نیاز بود. این بود که سال ۱۳۵۶ کانون فرهنگی نهضت اسلامی را به کمک نویسندگان سرشناس مسلمان راه انداختم تا جوان های مسلمان بتوانند حرفشان را به صورت هنری بزنند، ... در همان ایام شب شعر «انستیتو گوته» در مقابله با رژیم شاه برگزار شد و من آنجا شعر «سفر عاشقانه» را خواندم، البته آقای گرمارودی هم با من همصدا بودند و شعر خواندند، البته شعر ایشان مذهبی بود اما سیاسی نبود، من دیدم بین این جمعیت صدنفری مسلمان فقط ما دو نفر شعر مذهبی داریم، این بود که برای تشکیل کانون فرهنگی نهضت اسلامی مصمم تر شدم، با آقای گرمارودی در میان گذا شتم و با ایشان برای مشورت خدمت آیت الله طالقانی رفتیم، آیت الله طالقانی در اولین دیدار به من گفتند: «خانم به جدّم در زندان شعر شما به ما روحیه می داد». |
مدت زیادی طول نکشید که جمعی از شاعران، نویسندگان، سینماگران، نقاشان و تصویرگرانی که انقلاب نقطه مشترک و وحدت آنها بود گردهم آمدند و از پیوند هنرمندان متعهد به آرمان های انقلاب اسلامی، مجموعه ای تحت عنوان «حوزه اندیشه و هنر انقلاب اسلامی» شکل گرفت که به تدریج بر تعداد هنرمندان آن افزوده شد.
ساختمان اولیه «حوزه اندیشه و هنر انقلاب اسلامی» در خیابان فلسطین بود و در این میان بخشی از مصالح مصرفی حوزه را از مراکز مصادره ای انقلاب تأمین کردند و بخشی را هم از اموال اعضای این حوزه نوپا که کسی در آن حقوق نمی گرفت و کارها با شتاب جلو می بردند و این گونه بود که هنرمندان انقلابی، خود اداره امور این مرکز نوپا را از نگهبانی و حراست گرفته تا پذیرایی و ... برعهده داشتند.
در اوایل دهه ۱۳۶۰ هجری شمسی، «حوزه اندیشه و هنر انقلاب اسلامی» به سازمان تبلیغات پیوست و عنوان آن «حوزه هنری انقلاب اسلامی» تغییر پیدا نمود تا سازمان دهی و توسعه آن منسجم تر دنبال شود، با این وجود همگان حوزه هنری را با نام سترگ اساتید انقلابی و هنرمردان متعهد و شهادت یافتگانی می شناسند که خوشنامی شان آبروی هنر بعد از انقلاب بوده و هستند؛ هنرمندانی همچون شهید مرتضی آوینی، مرحوم قیصرامینپور، مرحومه طاهره صفارزاده، مرحوم سلمان هراتی، مرحوم ابوالفضل عالی، مرحوم سید حسن حسینی، یوسف علی میرشکاک، محمدعلی رجبی، سید حسام الدین سراج و ... که از جمله پدیدآورندگان و توسعه دهندگان متعهد و انقلابی حوزه هنری در دهه ۱۳۶۰ هجری شمسی، محسوب می شوند.
ادامه دارد...
ارسال نظر