محمدرضا شاهحسینی/ مستند در جستجوی فریده به عنوان نماینده سینمای ایران در مراسم اسکار ۲۰۲۰ میلادی معرفی گردید. انتخابی که موجب شد تا این مستند مورد توجه قرار گیرد. مستندی که برای نخستین بار در آذرماه سال ۱۳۹۶ هجری شمسی در جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمد و جوایز تدوین و موسیقی یازدهمین دوره از این جشنواره را نصیب خود ساخت و البته در کنار این جوایز فنی، جایزه ویژه دبیر جشنواره و همچنین جایزه بهترین فیلم هنر و تجربه را نیز دریافت نمود و اگر چه در سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر نتوانست به موفقیت چشمگیری نایل گردد، اما با این همه اکران عمومی آن از ۲۳ آبان ماه ۱۳۹۷ هجری شمسی در سینماهای هنروتجربه سبب شد تا این اثر به فروش صد میلیون تومانی دست یافته و عنوان دار پُرفروشترین فیلم در این گروه سینمایی را از آن خود سازد.
از نمایش مستند در جستجوی فریده و دریافت جوایز این اثر حدود دو سال می گذرد اما جایگاه این اثر در فضای عمومی و در اتمسفر سینمای کشور تنها محدود به جشن های محفلی جریان شبه روشنفکری، همچون جشنهای معلوم الحال حافظ و سینما سینما و کسب جوایز در این محافل می شد. جوایزی ویژه از برای مستندی که تولید آن ۴ سال زمان برده و مشاوران نامداری در پروژه ساخت و اکران آن را همراهی کردند، جای تعجب نداشت. اما قطعا انتخاب این فیلم مستند توسط هیئت منتخب بنیاد فارابی جهت نمایندگی سینمای ایران در آکادمی اسکار ۲۰۲۰ میلادی موضوعی بود که تعجب همگان، علی الخصوص عوامل تولید فیلم را برانگیخت. اعلام انتخاب سه گانه این هیئت نیز باعث حیرت همگان بود. حیرت از اینکه سه فیلم سیاه به مرحله نهایی انتخاب راه یافته و قرار است نماینده فرهنگ ایران در اسکار باشند و در این میان دو فیلم سینمایی متری شش و نیم و قصر شیرین و البته برای نخستین بار یک مستند سیاه اجتماعی با عنوان در جستجوی فریده که اگرچه بر طبق بعضی شایعات این مستند هیچ شانسی برای انتخاب شدن نداشته و ظاهرا تنها به خاطر برخورد طایفگی بین دو فیلم سینمایی رقیب و دخالت مافیا پشت پرده که منجر به فریب طرفین شده و در نتیجه یک فیلم حذف شده و بعد از باقی ماندن دو گزینه مشابه هم که هر دو در پی تحقیر قلب و مغز زن ایرانی و به طور کلی سبک زندگی انسان ایرانی بودند و ...؛ موضوعی که شاید از سر لجبازی صورت گرفته و سرانجام مستند در جستجوی فریده انتخاب شده است. در این میان برخی بر این باورند که ارادهای دیگر در پس این انتخاب قرار داشته است. ارادهای که از هیچ کوششی برای سیاه نشان دادن و بدبخت نشان دادن وضعیت جامعه ایرانی دریغ نمیکند و همه جوره سعی دارد تا به سبک زندگی انسان ایرانی پس انقلاب اسلامی بتازد و فضای اجتماعی ایران را در قالبی مستندگونه و درگیر با انواع و اقسام فلاکت به تصویر کشد. |
مستند در جستجوی فریده اگرچه چهار سال پیش، یعنی در سال ۱۳۹۴ هجری شمسی ساخته شده و اتفاق اصلی داستان یعنی گم شدن فریده در موعد چهل سال قبل از آن، یعنی در سال ۱۳۵۴ هجری شمسی رخ می دهد و فریده نیز در سن چهل سالگی به جستجو پدر و مادر ایرانی خود اقدام میکند و ... اما طرح مجدد و یکباره این مستند و انتخاب آن به عنوان نماینده ایران در آکادمی اسکار را میتوان به صورت دیگری نیز ملاحظه نمود!
قطعاً همه ما تصویری از کشورهای مختلف دنیا مثل هند، آمریکا، آفریقا و ... داریم بیآنکه به آنها سفر کرده باشیم. بخش عمدهای از این تصویر ذهنی ما را رسانهها از جمله فیلمهای سینمایی کشورهای دیگر شکل داده است. سینمای هر جامعه میتواند بازتابی از ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی مردمان آن باشد. تصاویری که بر پرده سینما نقش میبندد، روایتها و شخصیتهای موجود در فیلم سینمایی اگر آینه تمامنمای جامعهی خود نباشد، لااقل تصویری دور و بیگانه با زندگی مردمان آن هم نیست و این در حالی است که اساسا سینما عرصه ساخت و بازنمایی است. |
مستند در جستجوی فریده داستان دختری که در سال ۱۳۵۴ هجری شمسی در حرم امام رضا علیهالسلام رها شده و خانوادهای هلندی بعد از چند وقت او را به فرزندی قبول کردند و با خود به هلند بردند. اما اکنون بعد از گذشت ۴ دهه فکر بازگشت به وطن خود را دارد تا شاید بتواند خانواده سابقش را بیابد. بعد از مدتها پیگیری از طریق وکیل متوجه میشود که سه خانواده ساکن مناطق مختلف مشهد خودشان را خانواده دختر میدانند.
حضور فریده پس از گذشت چهل سال در ایران و آشنایی او با آن سه خانواده ایرانی قصه اصلی داستان را پیش میبرد. پس اگرچه داستان واقعی به نظر میآید اما بیشتر حقایق تلخی را بیان میدارد که در زندگی بعضی افراد جامعه رخ میدهد. بایستی پذیرفت خانوادهای که فرزند خردسال خود را رها میکند قطعا دچار ضعفهای فرهنگی و اقتصادی بوده که به ناچار دست به این اقدام زده است، پس نبایستی در این فیلم منتظر مشاهده یک خانواده متعالی و الگوی ایرانی باشیم. مشکلات مالی و اقتصادی قدمتی به قدمت تاریخ بشر دارد و مردم بسیاری از کشورهای دنیا با آن سروکار داشته و دارند اما در عین حال حفظ خانواده رکن مهمی برای اکثریت خانوادهها در سراسر دنیا بوده است. وجود مراکز شیرخوارگاه، یتیم خانه و پرورشگاه (Orphanage) و مثال هایی از این دست در سراسر دنیا نشان از وجود خردسالانی است که به دلایل مختلف فاقد سرپرست شدهاند. کشور ایران هم اگرچه از این مساله مستثنی نبوده اما مردم خانواده دوست ایران در سختترین شرایط اقتصادی و قحطی باز هم تلاش داشتند که ثمره خانواده خود را حفظ نمایند مگر افرادی که ضعف فرهنگی در خانواده آنها ظهور و بروز بیشتری داشته است. |
موضوع داستان و پیشرفت دراماتیک در مستند در جستجوی فریده به نحوی است که اساسا نمیتوان از آن انتظار ترسیم فرهنگ والای ایرانی را داشت و این در حالی است که کارگردان دوربین به دست در کنار سوژه از فرنگ برگشته خود در پی نشاندن نقاط ضعف و سیاهیهای جامعه ایران بوده و با این رویکرد حتی نقاط قوت و مثبت فرهنگ ایرانی را هم به سیاهیِ همراه با تمسخر میکشاند و در مجموع موفق به خلق اثری مطلوب از برای بسیاری جشنوارههای خارجی میشود که تمایل دارند تا مخاطبان خود را با وجه کریه و دون کشور مدعی و پر هیاهو همچون ایران اسلامی، آن هم در قابی مستندگونه و با تولیدکنندگانی کاملا ایرانی مواجه سازند.
البته ماجرای مستند در جستجوی فریده آن هنگام جالبتر میشود که تولیدکنندگان اثر از مشارکت ۳۰۰ نفر سرمایهگذار از نقاط مختلف جهان در تامین هزینههای مالی این مستند خبر داده و مهیجتر آنکه بنابر اظهارات کارگردانان جوان این اثر، به صورت اتفاقی با سوژه این ماجرا آشنا شدهاند و با بهرهگیری از چندین نفر عوامل جوان این مستند را در طی ۴ سال به سرانجام رساندهاند و این در حالی است که در تیتراژ اثر اسامی افراد معروف و شناخته شده در سینمای ایران نظیر خانم رخشان بنیاعتماد، هایده صفییاری، گلاب آدینه و... به عنوان مشاورین اثر به چشم میخورد که مجموع این اخبار نشاندهنده این است که در جستجوی فریده قطعا نمیتواند اثری شخصیساز و یا مبتنی بر ذوق هنری باشد و قطعا در پس آن هدایت بیرونی برای ساخت این مستند بیاثر نبوده است.
هدایت ویژه امثال خانم رخشان بنی اعتماد به عنوان کارگردان زن مطرح در سینمای ایران که مدعی است برای رستگاری نیازمند تغییر در زیرساختهای اجتماعی هستیم و ... از مستند در جستجوی فریده آنچنان صریح و بیپرده بود که حتی در مراسم اکران ویژه مستند که بعد از انتخاب در اسکار صورت گرفت، ایشان در میان جمعیت نشسته بودند و از میان جمعیت به کوروش عطایی امر و نهی میکردند و این در حالی است که نوع نگرش سیاه و رویکرد فلاکتبینی امثال خانم بنی اعتماد در این مستند نیز کاملا مشهود است. |
بر این اساس، مستند در جستجوی فریده فیلمی از برای ترسیم سبک زندگی سیاه انسان ایرانی است؛ اثری که دارای رویکردی تطبیقی در ترسیم فلاکت انسان ایرانی بوده و سعی مینماید تا دختری ایرانی و رُشد یافته در هلند را با سایر همنژادان رُشد یافته خود در داخل کشور به مقایسه بنشیند و از این جهت سیاهنمایی اثر از اولین لحظه ورود به ایران خودش را نشان میدهد. از پرداختن به مساله حجاب در هواپیما و قطار تا اینکه در لحظه ورود ماموری که اصلا معلوم نیست چه هویتی دارد با او برخورد میکند و سپس در خیابانهای شلوغ و پر ترافیک شهر تهران ادامه یافته و به ایستگاه قطاری میرسد که افراد در آنجا به دیدن آن دختر میآیند و همین جور بیحساب و کتاب همه افراد آن سه خانواده فریده را دختر خود دانسته و هر موجود زندهای که از راه میرسد با فریده روبوسی و ابراز خویشاوندی مینماید و خانوادهای در کنار خانوادهای دیگر فریده را بغل میکند و او را فرزند خود میداند.
وجوه این تصویرسازی در لایه محتوای اثر را میتوان به نوعی توهین به دختر ایرانی قلمداد نمود و تصور کرد که چون فریده از اروپا آمده همه برای تصاحب او چنگ و دندان تیز کردهاند. این نکته غمانگیز در سراسر فیلم مشهود است که دختر خارجی برای ما جذابیتی بینظیر دارد حتی اگر رنگ چشم و حالت موی او نیز مثل خودمان باشد اما همین که از فرنگ برگشته دلیل محکمی برای رقابت در تصاحب آن میباشد. |
شخصیت فریده در این مستند یک بیدین و یا به تعبیری یک دینناباور ( Irreligion ) ترسیم میشود و از این جهت در جستجوی فریده سعی میکند تا به تصویرسازی از تفاوتهای این مسلک با تفکر خداناباوری و بیخدایی ( Atheism ) پرداخته و به نوعی مخاطب خود را به چنین باوری برساند که اساسا دین و مذهب تصوری ذهنی و شخصی است و میتواند در تعاملات اجتماعی انسانها حضور نداشته باشد. همچنین ضمن آموزش چنین سبک زندگی ویژهای به مخاطبان خود یادآور میشود که برای ایجاد تعامل سازنده با یکدیگر و عدم بروز اختلاف مذهبی میبایست لیبرال شد و به آموزههای لیبرالیسم ( Liberalism ) در تنظیم روابط و تعاملات فردی و اجتماعی خود اعتقاد پیدا نموده و باورمند گردید. جالب آن است که در این مستند به وضوح نشان داده میشود که جامعه ایران بر خلاف تصورات رایج و تفکرات جهانی، جامعهای کاملا لیبرال بوده و مردم مسلمان ایران اساسا مردمانی سکولار ( Secular ) هستند که مجبور به پذیرش و تبعیت از قوانین اسلام به عنوان قوانین حاکمیتی خود هستند.
مستند در جستجوی فریده در جای جای خود از فریده به عنوان یک زن الگو تصویرسازی میکند؛ دختری گرفتار بحران هویت که در عین حال توانسته از پذیرش دین شناسنامهای بگریزد و از پایبندی به قیود دین رهایی یافته و همین رهایی او را به موفیقت در زندگانی رسانده است. از این جهت است که در این اثر از فریده به نحوی تصویرسازی میشود که مخاطب تصور میکند او از سرخوشی و خوشی زیاد به دنبال پدر و مادر ایرانی خود راه افتاده است. این در حالی است که عموم جامعه ایران و بالاخص دخترهای ایرانی به سبک زندگی او حسرت میخورند و چشم سایر مردهای فیلم همگی در جستجوی فریده است و در پایان وقتی بیان میشود که هیچکدام از خانوادههای ایرانی نسبتی با فریده ندارند، چنان چهره شکست خورده و مغبونی از ایشان به تصویر کشیده میشود که گویی نتوانستند به خواسته خود برسند و از این جهت دوباره زانوی غم بغل میکنند که از بدست آوردن یک دختر خارجی محروم شدهاند. |
تقابل در جستجوی فریده با سبک زندگی اسلامی و ترسیم وجاهت لیبرال از جامعه اسلامی ایران به نحوی عمیق و دقیق است که در جای جای اثر مخاطب را درگیر خود ساخته و به نوعی تصور مخاطب از جامعه اسلامی ایران را با چالش مواجه میسازد. چالشی که سبب میشود تا مخاطب به بازنگری در تصورات خود از ایران به عنوان الگوی اسلام و مسلمانی روی آورده و این همه در حالی است که در این اثر دیالوگهای نامهربانانه علیه فرهنگ ایرانی نیز کم نیست؛ بخصوص ثلث پایانی اثر و پس از آنکه فریده در محیط روستایی حاضر میشود. محیطی کمجمعیت که وقتی افراد سعی در بازگو کردن خاطرات زمان گم شدن او میکنند به ناگاه خانواده چنان به جان هم میافتند که گویی یک دسته حیوان وحشی در فکر دریدن هم هستند. اختلافات و دستهبندیهایی شکل میگیرد، در صورتی که همه با هم نسبت قوم و خویشی دارند و ... موج توهینها را نثار بزرگان قوم و خانواده یکدیگر مینمایند و در عین حال صدابردار هم تمام سعی خود را کرده که هیچ ویس و نویزی در کار از قلم نیفتد و تمام صحنههای فحاشی به طور کامل ثبت و ضبط بشود تا نمودی باشد برای شناخت مخاطب از جامعه سنتی ایران. جامعهای که به واسطه غذای آماده و نوشابههای نِیدار در حال طی نمودن پروسه مدرنیته میباشد.
البته کارگردان برای ترسیم فلاکت انسان ایرانی دربند سنت و قیودات مذهبی پای خود را فراتر گذاشته و در سکانسی از حضور روستایی فریده چنان نمایش میدهد که وقتی جمع زنانه میشود یکی از خانمهای آن روستا به فریده میگوید: ما در این روستا ۵۰ تا مرد دو زنه داریم. و بعد جمله خود را اینگونه تکمیل میکند که ما در این روستا ۵۰ نفر شهید داریم، ۵۰ نفر مرد دو زنه. اینجا مردها بعد از شهادت این مردها همگی رفتند و با همسران شهدا ازدواج کردند. فارغ از حقیقت داشتن یا عدم حقیقت این مطلب، اما انگیزه کارگردان از بیان این مطلب چه بوده است؟ نکتهای که باید سازندگان اثر نسبت به آن پاسخگو باشند! باید توجه داشت که این تصویرسازی اغراق آمیز از فریده به عنوان زن مطلوب نظام لیبرال هلند اگرچه با بزکهای هنری همراه است، اما از منظر حقیقت نشان از فلاکت او دارد؛ فلاکتی عظیم که سازندگان اثر نمیتوانند آن را در پس ناگفتههای خود مخفی سازند و آن فلاکت عظیم این است که فریده در طی چهل سال زندگی نتوانسته یک مرد واقعی برای زندگی خود بیابد و به اقرار اثر، فریده خیلی دوست داشت که بچه داشته باشد اما دوست پسرهای متفاوتی که با ایشان رابطه جنسی آزاد داشته و هم بستر شدهاند و ... هیچ کدام به بچهدار شدن از فریده تمایلی نداشتند و فریده مجبور به پیشگیری و تحمل مصایب سبک زندگی لیبرال بوده است؛ مصائب سبک زندگی منحطی که این اثر بسیار سعی میکند تا آن را به موضوع بحران هویت فریده گره زده و ذات نظام لیبرالیسم را با تصاویر جذاب و زیبای هلندی اثر، مُبرا از چنین انحطاطی نشان دهد. |
عناد مستند در جستجوی فریده با سبک زندگی اسلامی و ایرانی محدود به ظواهر دینی و بالاخص تمرکز بر مقوله حجاب نشده و حتی این کینهورزی تنها به نسبت دادن بحران هویت فریده بر بستر باورهای غلط دینی و ترسیم نقطه آغاز بدبختی او در حرم امام رضا علیه السلام و ... محدود نمیشود؛ بلکه رویکرد اصلی این مستند، ترسیم وجاهت دوران لیبرال از جامعه اسلامی ایران و مخابره آن به مخاطبان جهانی خود است. مخاطبانی که تصوری ویژه از ایران اسلامی داشته و بر این باورند که مردم ایران در برابر تعالیم انحطاطی نظام غرب قیام نموده و با آموزههای نظام لیبرالیسم به تقابل برخواستهاند و ... آنها با مشاهده این مستند به چنین باوری میرسند که اساسا هیچ نظامی نمیتواند در برابر لیبرالیسم مقاومت نماید و تمامی ملتها مجبور به هضم در نظام غرب هستند و در این قاعده، نظام ایران نیز تنها پوستهای متفاوت بر تن داشته و در درون خود کاملا لیبرال میباشد.
مستند در جستجوی فریده نمودی روشن از نفوذ فرهنگی است؛ نفوذی در شرایط ولنگاری و بی صاحبی عرصه فرهنگ در کشور. اثری که به وضوح به سبک زندگی اسلامی و ایرانی میتازد و به عنوان مثال در شرایطی به تقابل مستقیم با حجاب اسلامی میرود که سناریوی غرب برای زدودن حجاب از قوانین جاریه کشور به نحوی جدی دنبال میگردد و این اثر با حمایت مادی و معنوی مرکز گسترش سینما مستند و تجربی در راستای چنین تقابلی گام برداشته و در شرایطی که کشورهای اروپایی و بالاخص هلند درگیر تقابل با مسلمانان و برخورد با زنان محجبه در کشور خود هستند، به صراحت بر این امر تاکید میورزد که حجاب در ایران پشتوانه قانونی و اجباری دارد نه اعتقادی و قلبی در بین جامعه و مردم ایرانی و... البته این نمودی روشن و فراگیر در جای جای این اثر در هجمه مستقیم به مبانی دینی و انقلابی و اخلاقی کشور و همسویی اثر با منویات نظام لیبرال دارد و جالبتر آنکه انتخاب چنین اثری به عنوان نماینده سینمای ایران در آکادمی اسکار ۲۰۲۰ میلادی در شرایطی صورت میپذیرد که مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با هیات دولت به صراحت فرمودند: باید مانع نفوذ اقدامات سازمانیافته در تولیدات فرهنگی همچون هنر، سینما، کتاب و تئاتر شد.
البته باید توجه داشت که مصرف جهانی مستند در جستجوی فریده بسیار ویژهتر از کارکرد داخلی این مستند در تاثیرگذاری بر مخاطب ایرانی بوده و اساسا این مستند ابزار مناسبی برای تاثیرگذاری بر مخاطبان بینالمللی است. مخاطبانی که به راحتی میتوانند با شنیدن عناوین معرفیکننده اثر، یعنی عنوان مستند و همچنین عنوان ایرانیساز بودن و حضور کارگردانان زن و مرد ایرانی به اقناع کامل رسیده و نوع روایت و نگاه تطبیقی اثر را به صورتی کامل پذیرا شوند و شاید همین ویژگی بود که موجب شد تا این اثر به عنوان فیلم مطلوب آمریکا به آکادمی اسکار ۲۰۲۰ میلادی معرفی شود.
جالب است که ابوالحسن داوودی یکی از اعضای هیئت انتخاب فیلم ایرانی به اسکار فاش کرد که اعضای این هیئت ابتدا باید در آمریکا تأیید صلاحیت میشدند! و به صراحت چنین بیان داشت : امسال اعضای انتخاب کننده فیلم برای اسکار در کشورها توسط خود اسکار انتخاب شده و اعضا در کشور آمریکا تایید صلاحیت شدهاند تا فیلم مطلوب امریکا را به عنوان نماینده هر کشور انتخاب بکنند. |
مستند در جستجوی فریده در ابتدا محدود به نشان دادن صحنههایی برجسته از روابط و زندگی فریده در هلند است تا به مخاطب بفهماند که او پایبند به هیچ دینی نیست. به راحتی مشروب مینوشد؛ روابط آزاد اجتماعی داشته و از فرایند رابطه جنسی آزاد برخوردار بوده و در عین حال اعتقادات خاصی در مورد خدا ندارد و سایه سکولاریسم بر تمام زندگی او حکمفرماست. کارگردان برای القاء این مطلب بسیار تلاش کرده از سکانسهای متعدد در اینباره تا دیالوگهایی با همین مضمون که مقصود خود را کاملا برساند و اگر چه فریده حتی در برآورده کردن خواستههای ابتدایی زندگی خودش ناتوان بوده و نتوانسته طعم مادر بودن و تشکیل خانواده را بچشد، اما مستند این سیاهی را نیز برآمده از سابقه دینی و واگذاری او در سبک زندگی اسلامی دانسته و سعی میکند تا ضمن بیان نکات جذاب و دیدگاههای فلسفی و اعتقادی فریده، چنین بیان کند که سبک و روش سکولاریسم بهترین روش برای زندگی است و اگر چه فریده به سبب سبک زندگی دینی مادر و پدر واقعی خود در حال حاضر دچار بحران هویت است، اما با این وجود سبک زندگی لیبرال موجب شده تا آشفتگی او به حداقل ممکن رسیده و فریده یک فرد بانشاط و خوشحال در نظام لیبرال هلند باشد و در این نظام تنها مشکل و دغدغه او یافتن خانوادهاش باشد.
مواجهه مستند در جستجوی فریده با سبک زندگی اسلامی و در مقابل ترویج لیبرالیسم به نحوی مشهود بوده که علاوه بر دیالوگهای متعدد فیلم، در تصاویر و نحوه فیلمبرداری اثر کاملا نمایان است. در حالی که تصاویر آرشیوی که از زمان قبل انقلاب دیده میشود تصاویر زیبا و دل نشین است اما در مقابل تصاویر و فیلمهای این فیلم بعد از ورود به ایران و زندگی در وطن خود مدام القاء کنندهی سردرگمی، پریشانی و کلافگی زیست ایرانی بوده در حالی که تصاویر زندگی در هلند نیز سراسر تمیزی و آرامش است. دوربین در هلند اکثرا بر روی پایه و به صورت آرام حرکت میکند اما وقتی به ایران میآید اکثر تصاویر شتابان و با دوربین روی دست جلو میرود تا حس تشویش و سردرگمی را بیشتر القاء نماید. |
بر این اساس انتخاب مستند در جستجوی فریده را میتوان از منظری دیگر مرتبط با شرایط ویژه کشورهای اروپایی و بالاخص کشور هلند قلمداد نمود و از این جهت است که اثر غیر از روحیه کمکرسانی مادرخوانده هلندی در کنار بیماری و سقطهای مکرر ایشان در دوران حاملگی، اصلا اشاره نمیکند که چرا این زوج هلندی در ایران باید سرپرستی این بچه را قبول بکنند و ... و این همه در حالی است که بالاخص در طی ۲۰ سال اخیر کشور هلند با یک موج جدی گرایش به اسلام در قلمرو سرزمینی خود مواجه شده و به همین جهت در طی سالیان اخیر به شدت به مقابله علیه اسلام و شاخصه ترویجی و الگوی ایران اسلامی روی آورده است.
در این میان از موضعگیریهای افراطی نمایندگان پارلمان هلند تا ساخت انواع فیلمها و کاریکاتورهای توهین آمیز علیه پیامبر اسلام و دین مبین اسلام تا حمایت از هر گونه اقدام تخریبی علیه شعائر دینی نظیر حکم حجاب در اسلام و ... را میتوان برشمرد که از بارزترین این اقدامات میتوان به تمرکز رسانهای این کشور و تولید دو فیلم کوتاه با عنوان سابمیشن (Submission) در سال ۲۰۰۴ میلادی و فتنه (Fitna) در سال ۲۰۰۸ میلادی اشاره نمود.
فیلم سابمیشن (Submission) به کارگردانی Theo van Gogh که در سال ۲۰۰۴ میلادی ساخته شد و اگرچه این کارگردان در همان سال در هلند به قتل رسید اما نویسنده فیلم یک نماینده پارلمان هلند به نام Ayaan Hirsi Ali بود که از ترس جان خود از هلند گریخت و بعدها با Niall Ferguson تئوریسین یهودی و استراتژیست اقتصاد در آمریکا ازدواج کرد. |
فیلم فتنه (Fitna) که در سال ۲۰۰۸ میلادی و به کارگردانی Geert Wilders که ایشان نیز از اعضای پارلمان هلند بود، ساخته شد و سعی در خشن نشان دادن چهره اسلام داشت تا جائی که اکثر مسلمانان جهان علیه این فیلم اعتراض کردند. |
چند دهه است که هلند سعی میکند تا با برچسب زدنهای مختلف به اسلام و مسلمانان سوابق جنایتهای خود در سرزمینهای اسلامی و بخصوص جنایات ویژه خود در کشورهایی همچون اندونزی را به حاشیه رانده و موجب شود تا دیگر مردمان به یاد نیاورند که هلند مدعی تمدن و پیشرفت در بین سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۹ میلادی چه جنایتهایی علیه مسلمانان اندونزی اعمال داشته و این همه در حالی است که کینه هلند از ایران سوای نظر از ماهیت اسم القری و خواستگاه تمدنی شیعه و ... ریشه چهارصد ساله دارد و آن هم در زمانی که هلند با تمام توان دریایی و اقتصادی خود به اسم فعالیت اقتصادی جزیره خارک در ایران را به تصرف کرده. اما بعد از ۱۴۰ سال حضور در ایران توسط سردار ایرانی به نام میرمهنای بندرریگی در سال ۱۷۶۶ میلادی تسلیم شدند و از ایران فرار کردند و ... |
در مجموع مستند در جستجوی فریده را میتوان به عنوان نمودی روشن از نفوذ فرهنگی در شرایط ولنگاری حاکم بر عرصه فرهنگی کشور قلمداد نمود؛ نفوذی که شاید عوامل تولید کننده از ماهیت جریانی آن بیخبر باشند؛ اما به نوعی ویژه همسو و در راستای تقابل نظام لیبرال هلند با مبانی انقلاب اسلامی و مواجهه با گسترش حضور تفکرات اسلامی در کشورهای اروپایی صورت پذیرفته و حکایت از حضور قدرتمند سندرم هُلندی در فضای فرهنگی داشته و نقش هُلند را در پروژههای نفوذ جریانی برجسته و محسوس میسازد.
در فرهنگ؛ این دوستانی که مرتبط با مسئلهی فرهنگ هستند جدّاً توجّه کنند؛ ما مواجه هستیم با یک حملهی همهجانبه؛ یک جبههی عظیمی از لحاظ فرهنگی دارند به ما تهاجم میکنند؛ این هم در خلال حرفهایشان هست، البتّه ما میدانستیم این حرف را، امّا حالا دیگر خودشان هم صریحاً میگویند که غلبهی بر جمهوری اسلامی و غلبهی بر حاکمیّت اسلام، با جنگ نظامی و با تحریم اقتصادی موفّقیّتآمیز نیست، بلکه با کار فرهنگی و نفوذ فرهنگی موفّقیّتآمیز است؛ ذهنها را باید تغییر داد، روی مغزها باید کار کرد، هوسها را باید تحریک کرد؛ این را الان صریح میگویند. امام خامنه ای در دیدار رییسجمهور و اعضای هیئت دولت- ۱۳۹۸/۰۵/۳۰ |
ارسال نظر