محمدرضا شاهحسینی/ تغییرات مدیریتی در ساختار سازمان سینمایی کشور موجب شد تا این مجموعه همواره سردرگریبان به عنوان یکی از پیشگامان شفافیت مبدل گردد و برخی زیرمجموعه های این سازمان که حتی خود را موظف به پاسخگویی به خداوند هم نمی دانستند! در اقدامی شگرف، گزارش عملکرد سالانه و چهارماهه و پنج ماهه و ... خود را تهیه نموده و شیوه نامه های اجرایی خود را در معرض عموم جامعه قرار دهند. اقدامی مهم که سوای ثبت و ضبط آن در کارنامه مدیریت حسین انتظامی؛ قطعا در حافظه تاریخی سینمای ایران نگاشته خواهد شد. البته در این میان توجه به چند نکته ضروری است:
۱. در مدیریت استراتژیک، کسب گزارش اول قدم در مسیر تحول سیستمی محسوب می شود و از این جهت است که یک مدیر موفق به منظور رسیدن به وضعیت مطلوب، نیاز مبرمی به دریافت گزارش های منظم و صحیح از بخش های مختلف و شناخت دقیق از وضعیت کنونی سیستم تحت کنترل خود دارد و در عین حال می بایست مراقبت نماید تا حجم این گزارشات به نحوی فزونی پیدایی نکند که اصل رسیدن وضعیت مطلوب یا مورد فراموشی واقع شود و یا اساسا سطح وضعیت مطلوب به دریافت همین قسم گزارش های نوبه ای از وضعیت موجود تقلیل داده شده و به تعبیری بهتر، مجموعه بجای تبیین وضعیت مطلوب و تعریف راهبرد دقیق به منظور عبور از وضعیت موجود و رسیدن به آن موقعیت، دچار سندرم شفافیت گردد.
۲. انتشار شیوه نامه ارزیابی و میزان حمایت زیر مجموعه های مختلف سازمان سینمایی کشور را می بایست اقدامی مهم به منظور رُشد حداکثری صنعت سینمای ایران و حذف مافیای قدرت از پیکره آن قلمداد نمود؛ اقدامی که به عنوان شروعی خوب در راستای رسیدن به وضعیت مطلوب ارزیابی نمود. اقدامی که در صوررت سهل انگاری می تواند به ضد خود مبدل شده و وجاهیت حضور افرادی معلوم الحال در ساختار سینمایی کشور را مشروعیت بخشیده و حتی ممکن است تا ایشان را به آلت دست و گروه فشاری موجه و قانونی در کانون های قدرت و مافیای دخیل در سینمای ایران مبدل سازد.
۳. اصل انتشار شیوه نامه های حمایتی می تواند به عنوان گامی در راستای اصلاح سیستم و گذار سیستمی از وضعیت موجود قلمداد شود و به مدیر استراتژیسیتی همچون انتظامی توانمندی لازم را جهت بهره مندی از نظرات کاشناسی بخشیده و این در حالی است که سوای نظر از برخی تعاریف سطحی و یا کلی صورت گرفته در تمامی این شیوه نامه ها، آنچه که می تواند به عنوان اصلی ترین وجه مشترک تمامی این چند شیوه نامه منتشر شده مورد توجه قرار گیرد، حضور شورایی متشکل از افرادی است که در نهایت امور بر وفق نظر و سلیقه ایشان چرخیده و اساس تمامی حمایت ها سازمانی، حول منویات ایشان صورت می پذیرد. به عنوان مثال تمامی تصمیمات مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و حمایت های این مرکز از تولیدات مستند و مستندسازان کشور به شورایی چهار نفره و متشکل از مرتضی رزاقکریمی، فرهاد ورهرام، محمد مقدم و معین کریمالدینی محدود و منوط شده و این مرکز در عرصه حمایت از فیلمهای کوتاه و انیمیشن نیز در نهایت تمامی ضوابط خود را محدود به نظر شواریی دیگرمتشکل از امیرمحمد دهستانی، مریم کشکولینیا، بهرام عظیمی، امیر سحرخیز و باز هم مرتضی رزاقکریمی می سازد و یا آنکه گروه سینمایی هنر و تجربه، در شیوه نامه ارزیابی و میزان حمایت خود، پس از ترجمه برخی از واژگان سینمایی و ارایه تعاریفی ناقص از فیلم هنری و تمایزات فیلم تجربی، تمامی شخصیت این گروه و احراز شرایط و قرار گرفتن آثار در رده های مختلف این گروه را منوط به نظر شورایی متشکل از ایرج تقی پور، جعفر صانعی مقدم، هوشنگ گلمکانی، سیف الله صمدیان، شهرام مکری، جمال امید و امیرحسین علم الهدی قرار داده و ایشان را مرجع تشخیص هنری و یا تجربی بودن و یا نبودن آثار و تولیدات متقاضی در این گروه می سازد.
۴. پس باید اعتراف نمود که انتشار این چنین شیوه نامه های حمایتی زیر مجموعه های مختلف سازمان سینمایی و محدودساختن تمامی ضوابط و مقرارات و به نوعی رسمیت بخشیدن به سازوکار تعیین احراز شرایط حمایتی مجموعه هایی همچون بنیاد سینمایی فارابی و یا مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و یا گروه سینمایی هنر و تجربه و ... در قامت شوراهایی متشکل از افرادی با سلایق مشخص و علایقی معین اگر چه در کوتاه مدت می تواند مدیریت سینمایی کشور را برای عبور از شرایط کنونی و رسیدن به شیوه نامه هایی منضبط و مبتنی بر کارشناسی کمک کند؛ اما باید توجه داشت که امتداد این مسیر و عدم ایجاد تغییرات در این شیوه نامه ها موجب می شود تا طیف سینماگرانی که قصد جلب حمایت حاکمیت را در ظاهر این مجموعه ها به عنوان مجموعه های حاکمیتی دارند، بجای تعریف خود در قالب های مد نظر نظام جمهوری اسلامی، به بازتعریف خود مبتنی بر مزاج آقایانی نمایند که در این شوراها از حق رای و تاثیر گذاری برخوردار می باشند.
۵. باید پذیرفت که کارنامه تعداد قابل توجهی از افراد تاثیرگذار در شوراهای معرفی شده، در تعارض و بعضا در تقابل با سیاست های رسمی نظام جمهوری اسلامی ایران در زمینه فرهنگ عمومی بوده و از این جهت معلوم نیست که چگونه تطابق میان خروجی عملکرد و شان جایگاهی این مجموعه ها در امر حمایت از تولیدات و تولید کنندگان صنعت سینمای کشور اتفاق خواهد افتاد. پس در این شرایط طبیعی است که شخصیت های تاثیر گذار این قبیل شوراها اقدام به توسعه منویات خود و کمک به سینماگران و آثاری منطبق بر دیدگاه ها و سلایق خود، البته با بودجه بیت المال نمایند و از این جهت طبیعی است شخصیتی که فیلم سینمایی هجوم را ساخته و یا ذهنیتی که به فیلم سینمایی ماهی و گربه پرداخته و یا گنگ خواب دیده حاصل باورهای اعتقادی او بوده و یا با شهر زیبا به ترویج موج ضد قصاص سازی در سینمای ایران کمک نموده و یا موج ضد جنگ سازی و حتی تقابل با ژانر دفاع مقدس را در کارنامه خود داشته اند و... به هیچ عنوان اجازه ندهند تا شورای تحت تصرف ایشان به اکران آثار و تولیداتی در راستای اهداف انقلاب اسلامی مبادرت ورزد و یا حتی طیف فیلمسازان علاقمند به مبانی انقلاب اسلامی رُشد و نمو یابند.
۶. سازمان سینمایی کشور به عنوان یکی از مجموعه های تحت حاکمیت جمهوری اسلامی و در ذیل قوه مجریه تعریف می گردد و از این جهت شاخصه عملکرد اجرایی این مجموعه مورد اندازه گیری واقع خواهد شد و کسب توفیق و یا عدم آن منوط به ملاحضه مجموعه خروجی های سینمای کشور در گونه های مختلف سینمایی کوتاه و بلند و مستند و ... می باشد. پس ضرورت دارد تا به فرعی بودن اهمیت این گونه گزارش ها در تعریف و اندازه گیری میزان موفقیت یک مجموعه اجرایی توجه داشت و دقت نمود که اساسا کاربرد گزارش عملکرد به عنوان یک امر ضروری و مهم برای تمامی سیستم های اجرایی، تعریف وضعیت موجود در جهت رسیدن به وضعیت مطلوب می باشد و بدبخت آن سیستم اجرایی است که وضعیت مطلوب و نقطه آمال خود را رسیدن به شفافیت قرار داده و به دریافت همین گزارش عملکردی بسنده کند و فکر کند که تنها وظیفه سازمانی ایشان دیدن و نظاره کردن است.
۷. قطعا عموم بخش های نظارتی در تمامی سیستم ها و بالاخص سیستم های اجرایی می بایست امر شفافیت را در مجموعه های تحت نظارات خود دنبال نموده و حتی می توانند نقطه مطلوب و غایت هدف خود را دستیابی به چنین امری قرار دهند و از این جهت موجه است که معاونت ارزشیابی و نظارت سینمایی و سمعی و بصری این سازمان به صورت رسمی و درچاچوبی اعلام شده، شفافیت را به عنوان سرمنزل مقصود تعریف نموده و هر سه دفتر اصلی خود، یعنی دفتر نظارت بر عرضه و نمایش فیلم و همچنین دفتر نظارت بر تولید فیلم و بالاخص دفتر نظارت بر مراکز، مشاغل و مجامع را موظف سازد تا موضوع شفافیت را به عنوان غایت مقصود و اصلی ترین هدف خود پیگیری و به عنوان وظایف سازمانی مطالبه نماید.
۸. یکی از اصلی ترین وظایف معاونت ارزشیابی و نظارت سینمایی و سمعی و بصری چه در نوع چینش جدید دفاتر سه گانه و چه در ساختار پیشین آن که سه دفتر با عناوین دیگری همچون دفتر سینمای حرفهای، دفتر نمایشخانگی، مستند و فیلم کوتاه و دفتر نظارت بر مراکز، مشاغل و مجامع تعریف می شدند؛ تبیین وضعیت حال حاضر صنعت سینمای ایران می باشد. کارکردی که به صورت گزارش های نوبه ای می تواند چشم انداز روشنی را در اختیار متولیان فرهنگی کشور در دیگر بخش ها قرار دهد و در عین حال به صورت ویژه و مشخص، ریاست سازمان سینمایی را به عنوان تولیت رسمی صنعت سینمای ایران کمک می کند تا انحراف از برنامه را به سرعت متوجه شده و ایشان را در تشخیص میزان پیشرفت و دستیابی به اهداف و برنامه های مطلوب خود یاری می نماید.
پیگیری شفافیت می تواند به عنوان غایت مقصود معاونت ارزشیابی و نظارت و نه کل مجموعه سازمان سینمایی کشور تعریف شده و این معاونت موظف شود تا در این دوران مدیریتی، پیگیر تنظیم و تعریف سامانه ای ویژه جهت کسب و ارایه آمار و اطلاعات دقیق از وضعیت موجود سازمان سینمایی و مجموعه های تحت مدیریت آن و ترسیم شرایط هر زمانی صنعت سینمای ایران شود. البته باید توجه داشت که این امر نیازمند تعریف سامانه ای هوشمند جهت انعکاس برخط اطلاعات و به تبع آن ارایه گزارش هایی فرا تنظیم شده می باشد. به این معنی که صرف ارایه گزارش عملکرد توسط مجموعه های مختلف، اگر چه می تواند شروعی مناسب در امر شفافیت قلمداد شود؛ اما نباید استعداد عموم مدیریت ها برای آمارسازی را فراموش نمود و از این جهت تنها مسیر برای دریافت گزارش های صحیح و بدور از هر گونه شایبه ای را می بایست در ثبت و ضبط آنلاین و برخط تمامی فعالیت های یک مجموعه و در نهایت پایش این اطلاعات به واسطه هوش مصنوعی (Artificial intelligence) و تنظیم گزارش توسط سیستمی فرا اقناع پذیر و قابل تطمیع و تهدید احتمالی دانست!
موضوعات فوق الذکرر، مواردی بسیار مهم در مدیریت استراتژیک بوده و قطعا مدیری همچون ریاست کنونی سازمان سینمایی کشور از آن مطلع می باشد و مراقبت خواهد نمود تا پهنه مدیریت وی دچار سندرم شفافیت و درگیر و دار چنین آفتی واقع نشود و البته در این میان فراغت از برخی مشاوران همیشگی و همه جایی در کنار گسترش طیف و بهره مندی ایشان از نظرات تمامی اهالی سینما می تواند راه گشا بوده و تولیدات سینمایی کشور را به سمت و سویی هدایت نماید که وجاهتی آبرومندانه از این دوران مدیریت در تاریخ سینمای کشور به ثبت رساند. انشالله
نظرات