به گزارش سینماپرس، چندی است سخنان و صحبتهای برخی از بهاصطلاح سلبریتیها و همنوایی این افراد با رسانههای معاند تبدیل به موضوعی ثابت در فضای سینمای کشور شده است.
ماجراها و حاشیههای جشنواره فیلم کن، جشنواره فیلم و همچنین و حضور بدون مجوز برخی آثار در این رویداد سینمایی و طلبکاری سازندگان از مسئولین سازمان سینمایی در امتداد همین ماجراها است.
با این موضوعات کمپینهایی با چند هزار امضا در سامانه «فارس من» ثبت و مردم خواستار پیگیری در این رابطه شدهاند. از این رو خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس گفتوگویی را با سید احمد میرعلایی تهیهکننده آثاری چون شب واقعه و فرزند خاک که تا چندی پیش تهیهکنندگی سریال حضرت موسی (ع) را بر عهده دارد را انجام داده است.
در ادامه مشروح این گفتوگو را مشاهده میفرمایید.
*ریشه اتفاقات و حاشیه اخیر برخی هنرمندان و همصدایی آنها با معاندین را چه میدانید؟
میرعلایی: مشکل اساسی این اتفاقات را ریشهای در عدم مدیریت برنامهریزی فرهنگی و اصولی کشور است، از سویی باید توجه داشت که یک هنرمند و فردی که در فضای سینما حضور دارد و رشد میکند در هر جایگاهی بسته به خصلتهای شخصیتی ممکن است اسیر شهرت کاذب شده و با زیادهخواهی و تمامی نعمات و اعتباراتی را که از بستر کشور خود دریافت کرده است را فراموش کند؛ و نکته اصلی این است که ما باید ابتدا معنی هنر و هنرمند را تبیین کنیم و بدانیم چه کسی ارزش بهرهمندی از هنرمند را دارد.
ما در فضای هنری کشور تعریف درستی از هنر و هنرمند نداریم، به همین دلیل گاهی فردی را که اساساً معنی و محتوا عنوان هنرمند بودن را درک نمیکند و هویت خود را نمیشناسد بهعنوان هنرمند معرفی میکنیم
ما در فضای هنری کشور تعریف درستی از هنر و هنرمند نداریم، به همین دلیل گاهی فردی را که اساساً معنی و محتوا عنوان هنرمند بودن را درک نمیکند و هویت خود را نمیشناسد بهعنوان هنرمند معرفی میکنیم و هرکسی که با شلوغبازی، بدون تأثیر مورد انتظار از یک هنرمند مسئول و با حاشیه فیلم ساخته و به این جشنواره و آن جشنواره میفرستد نام هنرمند را یدک میکشد و متأسفانه با نگاهی دور از انصاف کنار هنرمندان بزرگ مطرح و در موقعیتی نهچندان متعادل به او بها و موقعیت داده میشود، در این شرایط فرد مسئولیت خطیرش را هم فراموش کرده و به طبع برای خودنمایی در آشفتهبازار پدید آمده وارد حاشیه میشود.
وقتی هنرمند و هنر را نمیشناسیم اینگونه شرایطی را به وجود میآوریم و در این وضع هنرمندان واقعی هم به آثارشان توجهی نمیشود و سرآغاز دلسردی و خالی گذاشتن میدان برای حضور نفوذ و همصدایی با معاندین پدید میآید و مخاطب در این فضا به دنبال ابتذال میرود. در این رابطه در کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی و یا شورای عالی انقلاب فرهنگی و سایر نهادهای مسئول چه اقداماتی صورت گرفته است؟
* وجود اینگونه سلبریتیها چه آسیبی به فرهنگ ایرانی وارد میکند؟
بعضی از این افراد فرصتطلب بعدازاینکه در چند جشنواره خارجی شرکت میکنند و با درآمد هنگفت در این کشور ملکی هم در کشور دیگری میخرند، برای جامعه تعیین تکلیف میکنند، برای مثال در برنامهای باهم گفتوگو میکنند و سحرخیزی را به سخره و عشق را به بازی میگیرند؛ همه اینها باعث آسیب رسیدن به فرهنگ ایرانی است. جوانی که در ابتدای راه و شروع مسیر هنر است باروحیه پرشور و جویای نام با چه الگو و برنامهای فعالیت خود را شروع کند؟ گذشته را باید تا حد امکان اصلاح کنیم اما باید فکری به حال آینده کرد، آیا مسئولین در این رابطه احساس مسئولیت میکنند و به حمایت و هدایت صحیح که منجر به چراغ راهی منطبق باارزشهای ایران اسلامی فکر کردهاند؟ این نظر بنده خطکشی و محدود کردن هنرمند در ارائه نظر و فکرش نیست که اصل و جذابیت هنر در همین تنوع سلیقهها در عرضه کار هنری است اما تبیین مسئولیت، هویتمداری و وظیفهشناسی صاحبنظران، دلسوزان و مسئولین فرهنگی کشور میتواند به این اتفاق کمک کند. درواقع باید به اصلاح ریشهها پرداخت.
میزان تولیدات ارزشی در فضای هنری کشور بسیار کمتر از ابتذال این فضا است
پیشنهاد میکنم گروهی کارشناس به بررسی خروجی فارغالتحصیلان حوزه هنری، دانشگاه سوره، صداوسیما بهخصوص در بخش سینما و بهطورکلی خروجیهای بعد از انقلاب دانشگاهها پرداخته تا متوجه شویم تا چه میزان این افراد در فرهنگ و هنر کشور مؤثر بودند.
شاید بتوان برخی فعالیتها را پیدا کرد اما باید گفت که در مواجه با ابتذال موجود فعالیت کمی در حال انجام است، نباید فراموش کرد که جاذبه ابتذال بیشتر و روزافزون است. به همین دلیل ما با افرادی مواجه میشویم که حاشیههای اخیر را به وجود میآورند، خوب که دقت کنیم این حاشیهها ناشی از تفکرات یک هنرمند نیست بلکه تهی بودن شخصیتی و هویتی این افراد را گواهی میکند. بهعنوانمثال اتفاقی که در فرش قرمز یکی از جشنوارهها و توسط دو بازیگر رویداد در چه بعدی از ابعاد فرهنگی ما مورد افتخار است، درواقع این حادثه نمونه عقبافتادگی فرهنگی است و در نگاه فرهنگ جای ندارد.
* چه مواردی درروند تولید یک اثر و هدایت محتوای آن لازم است؟
میرعلایی: به نظر من یک هنرمند در تمامی رشتهها طبیب جامعه است و یک طبیب ضمن بررسی و دستیابی به مشکلات جامعه راهکار اصلاح آن را مطرح میکند نه اینکه فقط در مرحله بزرگنمایی اشکالات بماند و خواسته و ناخواسته در شیپور معاندین بدمد.
اما باید این فعالیت هدایتشده باشد برای مثال وقتی نویسندهای قصد نوشتن متنی اجتماعی دارد، معیاری مشخص برای ارائه اثر نداشته و نمیداند در چه محدودهای باید وارد موضوع شود. باید مدام بنویسد و رد شود اما اگر این برنامهریزی فرهنگی و معیار لازم وجود داشته باشد مطابق با این معیارها کار انجامشده و درگیر این حاشیهها نمیشویم.
* چه پیشنهادی برای بهبود این شرایط دارید؟
میرعلایی: پیشنهاد من این است که مسئولین فرهنگی ما اول برای فرهنگ، هنر و هنرمند تعریف مناسب داشته باشند و به مصادیق حقیقی هنرمند در کشور بها دهند، رسیدن به این هدف سهلالوصول و آنی نیست و همانطور که متأسفانه با بیخیالی رهاشده باید دلسوزانی به میدان بیایند و با صبر و حوصله و با نهایت همت و عشق به فرهنگ و هنر این موضوع را به نتیجه برسانند. هرجایی که کار برنامهریزی فرهنگی پیش میآید علیرغم تأکید رهبر انقلاب در هزینه کردن خساست میکنیم.
باید هویت هنرمندی را تعریف بکنیم چرا بعضی افراد که یک سیمرغ میگیرد علیرغم احساس مسئولیت بیشتر به بیراهه میروند، این سیمرغ نشان احترام کشور به این هنرمند است و باید به آن و فضای فرهنگی ایران احترام بگذارد.
برخی هنرمندانی که در حال حاضر خانهنشین شدند و به دلیل شکل تولیدی آثار فعلی از آنها دعوت نمیشود باید حمایت شوند، منکر تلاش بسیار خانه سینما برای ارائه خدمات رفاهی نمیشوم ولی چرا باید بیمه بازیگری مثل مرحوم جمشید مشایخی بیمه کارگری باشد.
* در مقابل چه توقعی از هنرمندان وجود دارد؟
هنرمند باید تابع اصل و ریشه خود باشد، تعدادی از هنرمندان حتی اگر دو گذرنامه نداشته باشند هم دو تابعیتی عمل میکنند
میرعلایی: هنرمند هیچوقت مسئولیت، هویت و ریشه خود را فراموش نمیکند. این اواخر صحبت از دو تابعیتی هنرمندان است؛ به نظر بنده هنرمند دو تابعیتی معنا ندارد، هنرمند تابع اصل و ریشه خود است، غیرازاین مانند گل خودرو است که قابلاعتماد نیست، حتی دو تابعیتی بودن به گذرنامه نیست و تعدادی از هنرمندان حتی اگر دو گذرنامه نداشته باشند هم دو تابعیتی عمل میکنند و در رابطه با هیچ موضوع ارزشی موضع نمیگیرند و به نظر بیگانگان اهمیت بیشتری میدهند.
* در حال حاضر و با هر فرآیندی با گروه اینچنینی از هنرمندان مواجه هستیم، در رابطه با شکل برخورد با این افراد چه پیشنهادی دارید؟
بید نظام جمهوری اسلامی با این بادها نخواهد لرزید و با یک فیلم نظام آسیبی نمیبیند
میرعلایی: به نظر من از اصل نباید توجه ویژهای به این گروه اندک کرد؛ بزرگ این افراد که همان اوایل انقلاب به خارج از کشور رفت و فیلمهای دفاع مقدسی میساخت و با استفاده از موقعیت نهادی انقلابی به خارج از کشور رفته و معروف شد، در حال حاضر اثر و نشانی در فضای سینما ندارد. این افراد تا زمانی که در کشور حضور دارند و ساز مخالفت با نظام میزنند موردتوجه رسانههای معاند هستند اما بعد از خروج و مهاجرت از ایران بیارزش میشوند. نباید به این افراد توجه بیجا کرد. البته میشود گاهی همین افراد را هم باسیاستهای حمایتی مبتنی بر فکر و اندیشه به مسیر اصلی بازگرداند و یا از دور شدن بیشترشان جلوگیری کرد.
بید نظام جمهوری اسلامی با این بادها نخواهد لرزید و با یک فیلم نظام آسیبی نمیبیند البته باید از ساخت فیلمها و محتوای آنها که نماینده فرهنگی کشور هستند مراقبت کرد.
*در پایان اگر نکتهای دارید بفرمائید.
میرعلایی: خیلی از برنامهسازیها و فیلمسازیهای ما به دنبال جذابیت و جذب مخاطب رفته و از محتوا غافل شدهاند به شکلی که هیچ منعی بر نمایش همان اثر در یک شبکه معاند ماهوارهای وجود ندارد. به نظر باید در کنار جذابیت به محتوا هم توجه شود و یک اثر بیانگر مطالب والای انقلاب اسلامی باشد. البته مشوق اجرا و اکران آثار ایرانی و فروش آنها به خارج از کشور هستم که میتواند بهعنوان یک اقتصاد فرهنگی مطرح شود به شرطی که نماینده تفکر و هویت ایرانی اسلامی باشد.
ارسال نظر