محمدرضا مهدویپور/ کمتر از ۴۸ ساعت مانده به فرارسیدن روز جمعه و آغاز فرایند برگزاری انتخابات مهم و سرنوشتساز «دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی» و همچنین «ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری» ؛ انتخاباتی بسیار مهم و در مقطعی به شدت حساس که مرور چند نکته را ضروری میسازد:
۱/ پُرواضح است که ما امروز مواجه با یک «پیچِ تاریخیِ مهم» هستیم یا در دلِ یک «پیچِ تاریخیِ مهم» داریم حرکت میکنیم و این دوّمی شاید درستتر باشد. زیرا دنیا دارد تغییر میکند و آن هم تغییرات اساسی! پس اگر چه تغییرات اساسی و بزرگ را نمیشود در ظرف یک هفته و یک ماه و یک سال فهمید و اینها بتدریج انجام میگیرد؛ اما پدیده بسیار عظیم و بینظیر «طوفان الاقصی» نمودی بسیار کوچک برای فهم و درک این واقعیت بسیار مهم است. پدیدهای که در ۱۵۰ روز گذشته، اگر چه با داغ عظیم و کشتار بیش از۳۰ هزار زن و کودک مظلوم و بیپناه فلسطینی همراه شده، اما در بطن خود از یک سو شکست هیمنه پوشالی «حقوقبشر آمریکایی» را در دلِ این «پیچِ تاریخیِ مهم» به معرض دید جهانیان گذاشته و از سوی دیگر «الگوی لیبرال دموکراسی آمریکایی» را همانند نسخه «کمونیسم» در آستانه سپردهشدن به موزه تاریخ قرار داده است و ...
۲/ انتخابات ۱۱ اسفند به هیچ عنوان یک انتخابات ساده و معمولی آن هم از برای تعیین «نمایندگان مجلس دوازدهم شورای اسلامی» نمیباشد؛ بلکه انتخابات پیش رو را میتوان از جمله بینظیرترین انتخاباتها در طول ۴۵ سال اخیر قلمداد نمود. انتخاباتی که اصل برگزاری پرشور و میزان مشارکت عمومی مردم در آن از اهمیت بیشتری نسبت به رای آوردن و یا حضور افراد در مجلس برخوردار است و این همه از رابطهای مستقیم با قرار داشتن در دل همان «پیچِ تاریخیِ مهم» برخوردار است. «پیچِ تاریخیِ مهمی» که ثبات و حفظ وضع موجود کیان و نظام برآمده از الگوی «انقلاب اسلامی» در آن به مراتب مهمتر از تغییر و یا گام برداشتن به سمت وضع مطلوب «نظام جمهوری اسلامی» است.
۳/ انتخابات ۱۱ اسفند بروندادی ملموس از تلاش ملت ایران برای مراقبت دائمی از «انقلاب اسلامی» خود است. انتخاباتی که از یک سو میزان «وحدت ملّت ایرانیان» را در پرتو «انقلاب اسلامی» قابل سنجش و راستی آزمایی میسازد و از سوی دیگر پای کار بودن و امیدواری آحاد مردم و به خصوص طبقات ضعیف جامعه برای رسیدن به قله و به موفقیت نایل گشتن «الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت» را به صورتی شفاف و کاملا آماری در معرض دید عموم جهاتیان قرار میدهد و راه روشنی برای تمسک به این الگوی موفق را در پیشپای مستضعفان عالم قرار میدهد.
۴/ شاید این تحلیل زودهنگامی باشد؛ اما مرور صحنه و عرصه بینالملل حکایت از آن دارد که حتی «توقف ماشین کشتار رژیم صهیونیستی» و یا «تشدید نسل کُشی ملت فلسطین» در ارتباط مستقیم با انتخابات ۱۱ اسفند قرار دارد و حتی میتوان ادعا نمود که این افزایش و یا کاهش آمار مشارکت عمومی مردم ایران است که نه تنها میتواند فرجام «جنگ غزه» را رقم زند؛ بلکه میتواند آینده «جبهه مقاومت» در برابر مستکبران عالم را معین سازد و از این جهت است که امروزه هر کس با انتخابات مخالفت کند نه تنها با «جمهوری اسلامی» مخالفت کرده؛ بلکه با اصل «اسلام» مخالفت کرده است.
۵/ «انتخابات» هرکشوری در رابطه مستقیم با «امنیّت ملّی» آن کشور قرار دارد و این به آن معنی است که اگر انتخابات در داخل کشور هرچه پُرشورتر صورت بگیرد «قدرت ملّی» را بیشتر نشان میدهد و قدرت ملّی «امنیّت ملّی» میآورد و ...؛ اما این معادله در ایران از ضریب و اهمیت بیتری برخوردار است به این معنی که وقتی جبههی دشمنان متکثر و متعدد «نظام جمهوری اسلامی ایران» نگاه میکند و حضور «مردم ایران» را میبیند، در واقع قدرت «نظام جمهوری اسلامی» را مشاهده میکند و میبیند «ایران اسلامی» کشور قدرتمندی است، مردم حاضر و آمادهاند و ... نه تنها «سایه جنگ» از سرکشور دور میشود؛ بلکه هر گونه «تهدید دشمن» خنثی میشود و مشخصا «گزینه نظامی» و استفاده از «قدرت سخت» در اشکال مختلف خود، به طور مطلق از معادله دشمنان حذف میگردد و این یعنی «اقتدار ملّی ایران» در رابطهای کاملا ملموس و مستقیم با «امنیّت ملّی ایرانیان» قرار دارد.
۶/ باید بر این امر بدیهی تاکید نمود که اهمیت هر «انتخاباتی» به واسطه تبعات آن در «تعیین سرنوشت رای دهندگان» در کوتاه مدت و بلند مدت است و از این جهت بدیهی است که برگزاری هر انتخاباتی در طی ۴۵ سال گذشته از رابطهای مستقیم با «سرنوشت انسان ایرانی» برخوردار بود و ...؛ اما با این همه باید بپذیریم که با وجود برقراری این قاعده در انتخابات روز جمعه، این رابطه به هیچ عنوان در اولویت نیست و اساسا رای دادن در انتخابات پیش رو، بیش از آنکه از حیث تغییر در «سرنوشت رای دهندگان» دارای اهمیت و اولویت باشد، به دلیل نتیجه ویژه و تاثیر گذاری آن بر عرصه نظام بین الملل است که دارای اهمیت فوق العاده میباشد و به نوعی سرنوشت ملتهای منطقه را متحول و «جبهه مستضعفین» را متاثر از خود میسازد.
۷/ قطعا یک عدّهای نمیخواهند انتخابات آنچنان که شایستهی این ملّت است انجام بگیرد؛ تلاش میکنند مردم را مأیوس کنند، مردم را بیاعتماد کنند، وانمود کنند که انتخابات فایدهای ندارد، تأثیری ندارد؛ در مقابل اینها با «جهاد تبیین» باید سینه سپر کند، در مقابل اینها باید «حقیقت» را بیان کرد. کسانی هستند که میخواهند حضور مردم در ادارهی کشور که ثابتکنندهی «تحقّق مردمسالاری دینی» در کشور است، ضعیف بشود، تا حرف امام بزرگوار دروغ دربیاید؛ هدفشان این است که «وعدهی الهی» را مخالف واقع نشان بدهند. این حرکت، خصمانه است؛ در مقابل این حرکت خصمانه باید تلاش ویژه رسانهای کرد و تولید محتوای بصری را در اولویت قرار داد.
۸/ امروز احساس وظیفه نسبت به انتخابات یکی از کارهای نقدِ جامعهی مجاهد در عرصه جهاد تبیین است و شاید در این راستا «صدا و سیما» یکی از مهمترین سازمانهایی باشد که از ظرفیتی عظیم برای تحقق این مهم برخوردار است. سازمانی که حالا بخش کوچکی از توان و ظرفیت فنی خود را با راهاندازی ۲۰۰ کانال انتخاباتی به نمایش گذاشته و به همین نسبت سطح توقع از خود را برای ایجاد جریان رسانهای در کشور بالا برده است. توقعی که نیازمند تشکیل یک «اتاق فکر فراگیر» و ایجاد «هیات اندیشهورزی متخصص و متعهد» است. تشکلی که گردهمایی ایشان ظاهری و همراه با ایدههای تخیلی نباشد و بتواند منتج به ارایه طرحهای واقع بینانه و کاملا اجرایی برای حرکت رو به جلو در «رسانه ملی» شود. طرحهایی که به تکثیر و تقویت برنامههای گفتگومحور در قاب تلویزیون نیانجامد و بُحران نشات یافته از حاکمیت «فضای رادیویی» بر پیکره محتوایی و تولیدی در برنامههای مختلف «تلویزیون» را تشدید نکند و موجب برون رفت «سیما» از معضل تولیدات انبوده کمخاصیت و در قالب برنامههای «صدا محور» شود.
۹/ ۴۵ سال است که «انتخابات» به یکی از امور در هم آمیخته با «زندگی انسان ایرانی» مبدل گردیده؛ اما معالاسف بضاعت «صنعت سینما و سریالسازی ایران» در تصویرسازی از این «واقعیت اجتماعی» بسیار بسیار پایین است و متاسفانه تولید درام با موضوع انتخابات و امر رای دادن حتی از حداقل جایگاهی در تولیدات نمایشی کشور برخوردار نیست. در این میان اگر چه هستند معدود آثاری که در حاشیه و یا بستر خود به این موضوع پرداختهاند؛ اما همین معدود فیلمها و سریالها نیز عموما با استفاده از ادبیات طنز به «تحقیر رای دهندگان» و احمق نشان دادن ایشان مبادرت ورزیده و به صورتی مغرضانه و یا نابخردانه و از سرناآگاهی به هجو همزمان «انتخاب کنندگان» و «انتخاب شوندگان» در ضمیر ناخودآگاه مخاطبان خود اقدام نمودهاند. این قبیل آثار اگر چه تعدادشان محدود است و عموما آثاری کمبرخوردار از لحاظ فُرم هنری میباشند، اما با این همه هر یک در حد بضاعت خود توانستهاند با ظاهری منتقدانه به تخریب وجاهت انتخابات در اذهان رای دهندگان بپردازند و حتی مخاطبان کمتحلیل خود را منصرف از رای دادن سازند! بر این اساس باید همچنان امیدوار بود تا در سالهای آینده آثار سینمایی و سریالهای درخوری با این مضمون ساخته شود. آثاری که بتوان در «ایام انتخابات» از ظرفیت بازپخش آنها در فضای رسانهای کشور استفاده نمود و عموم مردم را به حضور در پای «صندوقهای رای» تشویق نمود.
۱۰/ در پایان لازم است تا متذکر این مهم شد که اگر چه اهمیت ویژه انتخابات روز ۱۱ اسفند به اصل «حضور ملت ایران در انتخابات» و میزان مشارکت ایشان در پای صندوقهای رای و «کمیت رای دادن» است؛ اما این همه به هیچ عنوان در معنی عدم دقت در «کیفیت رای دادن» نبوده و از این جهت باید تلاش خود را به عنوان «انتخاب کننده» انجام دهیم و دنبال اصلح بگردیم؛ زیرا همچنان که «شرکت در انتخابات» یک وظیفه است، «گزینش خوب و آگاهانه» هم یک وظیفه است. البته ممکن است همة تلاشها به نتیجه نرسد؛ اما انتخابکنندگان وظیفه دارند تا تلاش کنند، برای این که گزینش درستی داشته باشند. این، خیلی مهمّ است. باید گشت و «اصلح» را پیدا کرد. باید گشت و «امینترین» را انتخاب کرد. باید جستوجو کرد و با نگاه مبتنی بر «ملاکهای دینی و شرعی و انقلابی» اقدام به «انتخاب اصلح» نمود و او را به عنوان «نماینده مجلس شورای اسلامی» برگزید و با شور و شوق و به عنوان یک «وظیفه» در این کار دخالت کرد.
ارسال نظر