به گزارش سینماپرس، «محمد تقی فهیم» با انتشار یادداشتی با عنوان «پول در میآوریم تا فیلم بسازیم؟!» در روزنامه جام جم نوشت:
آیا هنوز افرادی هستند که پول در بیاورند تا فیلم بسازند؟
متاسفانه وقتی با برآوردهای این سالها برخورد میکنیم با اپیدمیای تحت عنوان «رقابت در برآوردها» مواجه میشویم. یعنی همه برای اینکه رو دست همدیگر بلند شوند ارقام پیشنهادی را افزایش میدهند.
این وضعیت (منهای تورم) نوعی افتخار برای همه تلقی میشود. حالا مباحث دورهمیها و گفتمانهای خصوصی و علنی پیرامون این دور میزند که فلانی برای مستند یک ساعتهاش فلان مبلغ دریافت کرده است. در واقع رقابت در برآوردها، نفس «هنر سینما» را گرفته است. وقتی نظری به فهرست برآوردها میاندازیم مخمان سوت میکشد. پذیرایی چند صد میلیون، ایاب و ذهاب ... هتل پنج ستاره ... البته که یک ضلع سینما، صنعت است. یا بهتر بگویم در کنار اضلاعی چون هنر و رسانه، پول و سرمایه، ضلع تعیین کننده و مهمی است.خیلی هم مهم است. اما ایا همه چیز پول است؟ جواب این پرسش هم منفی است.
تجربه نشان داده که در بسیاری از پروژههای سینمایی گران قیمت، چیزی که «فید» است همانا هنر سینما و ضعف مفرط کارکرد رسانهای چنین فیلمهایی است. روزگاری بود که فیلمسازان به همه چیز فکر میکردند جز منتفع شدن از رهگذر فیلم سازی، آنهم تا این حد که بخواهد احاطهشان کند. از آنجایی که پول و «خوردن»، همهی اطراف و اکناف فیلمسازی را تشکیل داد، یا به عبارتی فرهنگ و رسم و رسوم فیلمساختن شد کسب رقمهای میلیاردی، دیگر بهتدریج فیلمها از نفوذ در روح و روان و مغز مخاطبان عقیم شدند. اجازه بدهید بحث را با شعار کمپانی معروف والت دیزنی ادامه دهم: «ما فیلم نمیسازیم که پول در بیاوریم بلکه پول در میاوریم که بتوانیم فیلم بسازیم». شعار این کمپانی واقع در بلاد استکباری را التفات بفرمایید که در ادامه دستاوردهایشان چگونه جهان را مسخر کرده است.
ولی ما هرچه از روزگار سبک فیلمسازی سنتی/ایرانی فاصله گرفتیم و پولهای کلان وارد مناسبات تولید شد یا به عبارتی به سالی صد فیلم بلند رسیدیم که در گرایش تولیدی نوعی صنعت محسوب میشود، اضلاع مهم سینما را باختیم . فکر نکنید که فقط والت دیسنیها پول در میاورند تا فیلم بسازند، خیر! بروبچهها و رفقا و همکاران ما در سالهای قبل از اقتصادزدگی «بخور بخور»، چنین سبک و سیاقی را انتخاب کرده بودند. تقریبا همه نسل اولیها و دومیها، سالهایی را به یا دارند که امیر نادری فیلم میساخت، مثلا دونده را ساخت، کتونی و پیکان مدل پایین و... همه کیانوش عیاری ، عبدالله باکیده، جهانگیر الماسی و ... را از دوران سینمای آزاد و بعدترها را بیاد دارند که چگونه سفره پهن میکردند و کجا میخوابیدند.
باور کنید روزگاری که برای ما خاطره شده است، خیلی از وضعیت حاکم بر والت دیزنی جلوتر بودیم .
به قول معروف آفتاب امد دلیل آفتاب، همین روزها نقل قولی از «بیژن مفید» منتشر شده که گفته بود: «کل هنرپیشهها و عوامل فیلم با یک وانت پیکان میرفتیم سرصحنه». شاید صحبت بیژن طعنهای بر بضاعت محقرانه سینما بوده است، ولی باور کنید حکایت همدلی و رفاقتی بود که فیلمها ساخته میشد، ولی از دورهای به بعد، چنین شعارها و رویکردهایی در نزد اغلب فیلمسازان رنگ باخت، به طوریکه همه به نهادها و ارگانهای دارای ماموریت کار فرهنگی هجوم آوردند تا بتوانند با پولهای سینما برجسازی یا در اشل پایینتر، کارو کاسبی راه بیاندازند.
این قلم به هیچوجه مبلغ زیست مرتاضانه در سینما نیست، اما براین باور است که نیازمند سینماگرانی هستیم که متعصبانه پای سینما بایستند. تهیهکنندگانی که پول دربیاورند تا فیلم بسازند و نه برعکس. باور دارم که این رقابت در افزایش برآوردها، بیماری درون خانوادگی سینما است. تورم به جای خود، ولی مسابقه در بالا بردن ارقام رشتههای فرعی ساخت فیلم، مفسدهساز است. یادمان باشد همه داخل یک کشتی هستیم.
ارسال نظر