معیارهای فروش در سینمای ایران از جمله موضوعاتی است که هیچگاه بطور علمی و کارشناسی به آن پرداخته نشده و دلایل افت و خیز آن همواره در سطح تجربیات فیلمسازان و یا مراکز پخش فیلم خلاصه شده است . مسئله عدالت در اكران به حلقه گم شده اين سينما تبديل شده است،عدالتي كه از سوي هر صاحب عقيده اي به انحصار منافع شخصي تبديل مي شود و اين انحصار گاهي پذيرفتني و در مواقعي هم چماقي بر سر غير همفكران مي شود.
سينماپرس از چندی پیش بحث معيار هاي فروش يك فيلم در سينماي ايران را با سینماگران مطرح كرد و فیلمسازان مختلفي در اين موضوع ورود كردند و نظرات متفاوتي را ارائه دادند .نگارنده در یک جمع بندی از تحلیل های ارائه شده، از زاويای دیگری نیز به آن پرداخته است:
يك – اگر بخواهيم فروش بالا را بعنوان معياری استاندارد براي استقبال مخاطب در نظر بگيريم،سوالي مطرح مي شود كه آيا همه فيلم هاي پرفروش سينماي ايران جزو شاخص ترين فيلم ها هم بوده اند؟ سينماي كشورمان نشان داده در بسياري مواقع موضوعات فرامتني باعث ديده شدن و فروش يك فيلم خواهد شد که نمونه مثال زدني اين قضيه «اخراجي ها»ی مسعود ده نمكي است كه مي تواند مخاطبش را که ساليان زيادي است به سينما نرفته است را به سالن های نيمه تعطيل بكشاند.. اما آیا این امر ملاک ارجح بودن این فیلم نسبت به سایر آثار سینمایی کشور است؟
رامبد جوان در اين باره به سينماپرس گفته است:«فروش بعضی از فیلم ها مانند اخراجی ها نمونه درستی برای فروش نیست، چون ماجرا هایی غیر از سینما در آمار فروش این فیلم دخیل بود. اخراجی ها به خاطر آقای ده نمکی و ماجرا هایی که برای او راه می اندازند فروخته است.»
دو – جريان سازي در سينماي ايران و ايجاد حاشيه رسانه اي، طي یکی دو سال گذشته مبني بر اعتراضاتی كه در مقابل برخی فیلم انجام شد، باعث فروش و ديده شدن بهتر فيلم های موسوم به تحریمی مثل گشت ارشاد،من مادر هستم،برف روي كاج ها و پل چوبي شد،در حالي كه جريان سازي به اين شكل براي اولين بار صورت گرفت كه اين فيلم ها حتي با نداشتن بسياري از سالن هاي مهم و مولفه های فیلم خوب به فروش مطلوبی رسیدند.
سه - آنچه كه مسلم است مردم ما علاقه زيادي به سينما رفتن براي خلق لحظات خوش دارند و اين با انتخاب فیلم در ژانر كمدي امكانپذير است. حال اگر اين فيلم از خطوط قرمز عبور كند و به «ليلي با من است» هم شباهت و نوستالژي داشته باشد! با استقبال بیشتری مواجه خواهد شد، همانطور كه «ضد گلوله» مصطفي كيايي هم از اين نمونه ها است.اما نمونه هاي ناموفقي هم در اين زمينه داشتيم مانند «پيك نيك در ميدان جنگ» كه به دليل خوش ساخت نبودنش نتوانست در اين راه كليشه وار پر رنگ جلوه كند.
شاید هم دلیل آن این است که ژانر كمدي از اواسط دهه 80 در سينماي ايران به تكرار زياد افتاد، به طوري كه اكثر فيلمسازان كه در اين ژانر ورود نكرده بودند به دليل استقبال مخاطب و فروش بهتر ،در سينمای کمدی وارد شدند كه البته آثار آنان در بسیاری از مواقع به فيلم های كمدي سخيف تبديل و آفتي شدند بر پيكره بدنه سينماي ايران. این رویه که خنثي كردن فيلمها و محدود شدن روي چند بازيگر طنز تلويزيوني و تكيه بر توانايي هاي آنها را همراه داشت، نتيجه اش قهر مخاطب با سينماي كمدي و نارضايتي منتقدان و مدیران سینمایی وقت گردید و در نهایت با تكرار و پرداخت هاي مشابه، اين سينما به ورشكستگي و عملا به افت دانش فيلمساز بدل شد.
چهار – ملموس نبودن مضامين فيلم هاي سينماي ايران بادرک و نظرات آحاد مردم از دیگر مسائل عدم فروش خوب فیلمهاست، مسئله اي كه مديران و فيلمسازان از آن غافل اند و نتيجه اش بيان حرف هاي روشنفكرانه و شبه آوانگاردی است که پس زدن مخاطب از سينما را به دنبال داشته و فيلمساز هم پشت مخاطب خاص داشتن فيلمش پنهان مي شود،این در حالیست که فيلمسازي كه از دل جامعه بيرون بيايد قطعا حرفي هم كه در فيلمش خواهد زد براي مخاطب است و با مسئله و دغدغه مردمش همراه است.
پنج – وجود يك تهيه كننده حرفه اي كه شناخت كاملي از جامعه و تسلط بر مسائل توليد،اكران و نياز مخاطب داشته باشد از شاخصه هاي مهم در ديده شدن يك فيلم است چرا که اگر دغدغه و نگران بازگشت سود سرمايه نباشد،سينما به ورشكستگي خواهد رفت،حال مي خواهد بودجه ساخت با بخش خصوصي باشد يا با بخش دولتي كه در هر دو صورت فيلمساز بايد براي فروش فيلمش بجنگد.
همانطور كه امير سمواتي به سينماپرس گفت: « باید شناخت خوبی از جامعه آماری مخاطب داشته باشیم و بدانیم که بر چه مبنایی داریم فیلم را تهیه می کنیم و هدف ما چیست.»
رامبد جوان نیز در گفته هايش به سينماپرس گفت: "همه سینماگران دوست دارند فیلم هایشان دیده شود. فروش یعنی دیده شدن فیلم و همه فیلمسازان این را می خواهند. حتی اگر بودجه معیار نداشته باشد و سینماگر بودجه اش را از جایی تامین کرده است که بازگشت سرمایه برایش بی اهمیت باشد بازهم می خواهد فیلمش دیده شود، همه فیلمسازان این را می خواهند و اگر اینگونه نباشد که فیلم را برای چه می سازیم."
شش – از دیگر معیارهای فروش ،برخورداري سينماي ايران از سالن هاي نمايش باكيفيت صدا و تصوير است كه لازمه يك سينماي حرفه اي است، همانطور كه ساخت پرديس هاي سينمايي مانند آزادي،ملت،زندگي،كيان و .... كمك مناسبي به بدنه سينما بود، اين سالن سازي ها با كمك هاي دولت و حمايت مي تواند ادامه پيدا كند و تجهيز سالن هاي قديمي تر به كيفيت مناسب و رفتن به سمت ديجيتالي كردن سالن هاي سينما و تقسيم اين سالنها بدون رانت بين فيلم ها در حال اکران به فروش مطلوب فیلم کمک خواهد کرد.
غلامرضا آزادي در اين باره به سينماپرس گفت:" سالن های سینمایی باید باشد که ژانرهای مختلف برای سلایق مختلف را بتواند نمایش بدهد. این یعنی سالن های سینما انحصاری نباشد،همه فیلم ها شرایط یکسانی ندارند و نمی توان از عوامل فروش صحبت کرد. در حال حاضر سینما مانند توپ فوتبال شده است" .
هفت – بازگشت به جدول اکران سالیانه به طوری که بعد از جشنواره فیلم ها از تاریخ اکرانشان با خبر باشند.
غلامرضا آزادی در گفتگو با سینماپرس درباره جدول اکران نیز گفت: در گذشته یک جدول بود که هر فیلمی به اتمام می رسید در آن جدول قرار می گرفت و در نوبت خود اکران می شد و ترتیبی وجود داشت، ولی این انحصاری شدن کم مانده است که زیرمیزی بدهد که فیلمش پخش شود. آیا وظیفه شورای صنفی این نیست که بگویید چرا این فیلم ها اکران نشده است؟"
همچنین حبیب اسماعیلی درباره جدول اکران به سینماپرس گفت: در دوره ای اکران فیلم به صورت جدول بود ولی اکنون اوضاع تفاوت زیادی دارد و انحصار در هر کاری فساد می آورد.
توحید پرست هم در مصاحبه دیگری با سینماپرس،اذعان داشت: سابق در ارشاد به اين شكل بود كه فيلم ها بعد از جشنواره براساس عدالت بين سرگروه ها تقسيم مي شد، اما متاسفانه از زماني كه اين شكل عوض شد و شوراي صنفي نمايش تشكيل شد، اين سينماداران هستند كه تعيين كننده اکران شده اند.
هشت – دنی بویل کارگردان فیلم «میلیونر زاغه نشین» در گفتگویی به این نکته اشاره کرده است که تماشاگر سینما برای دیدن بازیگر به سالن سینما می رود،این جمله در سینمای ایران هم دارای کارکرد است،خلق و ماندگاری ستاره می تواند تضمین کننده فروش یک فیلم باشد.
در پایان آنچه که مهم است،جذب مخاطب توسط سینمای ایران با معیارهای امتحان پس داده و ساخت فیلم خوب همراه با احترام به آن است،سینمایی که رقیب های جدی برای سرگرم کردن مخاطب دارد و اگر فیلمساز،مسئولین و رسانه ها در این راه قدم محکم برندارند،سینمای ایران روز به روز کم فروغ تر خواهد شد.
حمید غفاریان
ارسال نظر