محمدرضا شاهحسینی/ از امروز اکران عمومی فیلم سینمایی خانه پدری در سینماهای سراسر کشور آغاز می شود؛ اکرانی که به وضوح کُنه ماجرای رده بندی سنی و اجرای شتابزده ی چنین طرحی را بدون پشتوانه علمی لازم در کشور هویدا ساخته و به خوبی اهداف پنهان متولیان بنفش پوش سینمای ایران را در پس پرده اعمال آن نشان می دهد. دستور العملی شلخته که سبب می شود تا برخی تولید کنندگان هنجار شکن، دیگر دغدغه ای از برای اکران عمومی آثار خود نداشته باشند و بتوانند با خیال آسوده هر آنچه که می خواهند و یا از خارج و داخل سفارش گرفته اند را به معرض عموم گذاشته و به خورد مخاطب مسلمان ایرانی دهند.
بر این اساس اکران عمومی فیلم سینمایی خانه پدری آن هم با اصلاحاتی جزئی و تنها با ردهبندی سنی بالای ۱۵ سال، می تواند مصداق همان دُم خروس معروف باشد که از پیکره ی این دستورالعمل بیرون زده و ماهیت اعمال شتابان نظام نامه درجهبندی سنی فیلمهای سینمایی را آن هم در ماه های پایانی روزگار بنفش ملت ایران معین می سازد؛ روزگاری سخت که به سبب حاکمیت ژنرال های خسته، ولنگاری در تمامی عرصه های اجرایی کشور و بالاخص عرصه فرهنگی ملموس و قابل رویت بوده و حال در این شرایط سازمان سینمایی عاجز از انجام وظایف قانونی خود در امر تولید آثار فاخر و تاثیر گذار و همچنین نظارت بر تمامی تولیدات سینمایی و بالاخص اعمال قدرت حاکمیتی خود به واسطه کمک به اکران گسترده آثار ارزشی و...؛ به پروپاگاندای رسانه ای روی آورده و برای توجیه عملکرد ضعیف و بعضا فاجعه گونه خود در باب چرایی تولید و اکران گسترده ده ها اثر مجعول و مبتذل و بعضا مستهجنی همچون سرکوب، هجوم، عرق سرد، خانه دختر و ... به رونمایی از طرحی مبادرت ورزد که اساسا هیچ ساز و کاری از برای اجرایی شدن آن لحاظ نشده است.
پُرواضح است که بر آنچه به صورت مکتوب و تحت عنوان درجهبندی سنی فیلمهای سینمایی انتشار یافت، به هیچ عنوان نمی توان اطلاق نظام نامه (Codebook) نمود و در این میان نه تنها از ماهیت آیین نامه ای (Regulation) برخوردار نمی باشد؛ بلکه حتی صورت وضعیت بخشنامه یا شیوه نامه (Circular) نداشته و اگر چه تحت عنوان دستورالعمل با یک مقدمه، ۱۶ ماده و ۹ تبصره به تایید معاون وزیر و رییس سازمان امور سینمایی و سمعی بصری رسیده؛ اما واقعیت آن است که به سبب ساختار معیوب آن، نمی تواند از عنوان دستورالعمل (Guideline) نیز برخوردار باشد و در این میان شاید تنها عنوانی که با اغماض می توان بر آن قلمداد نمود، عنوان تصویب نامه (Canon) است. تصویب نامه ای بدون ضمانت اجرایی که بیش از هر چیز از کارکرد رسانه ای و رپرتاژگونه برای توجیه وجهه و عملکرد ضعیف و معیوب سازمان سینمایی کشور در عصر مدبران برخوردار می باشد.
سوای نظر از سردرگمی ماهیتی آنچه که تحت عنوان درجهبندی انتشار یافته؛ طنز اعمال این تصویب نامه در صورت وضعیت شورایی کلان است؛ البته کلان نه از حیث مرتبت اعضای حقیقی و وجود اشخاص حقوقی تاثیر گذار و جریان ساز در عرصه فرهنگی و سینمایی کشور؛ بلکه از جهت تعداد اعضا که موجب شده تا شورایی اتوبوسی متشکل از حدود ۳۵ نفر عضو حقیقی شکل گرفته و سطح آنچه که تحت عنوان درجه بندی سنی شناخته می شود را به جایگاهی توصیه نامه ای فروکاست دهد!
به این ترتیب اساس تنظیم چنین تصویب نامهای صرف نظر از ماهیت پروپاگاندای آن از برای مدبران بنفش پوش؛ از منظری دیگر می تواند به عنوان یکی از پازل های تکمیل کننده در راستای پروژه نفوذ فرهنگی قلمداد شود. پازلی که نقش نظارتی و اعمال حاکمیت در تولیدات فرهنگی کشور را به حداقل ممکن رسانده و در عین حال از کارکرد ویژه ای به منظور بستن دهان منتقدان وضعیت فرهنگی و سینمایی کشور برخوردار بوده و مطالبه گری عمومی از مسئولان سینمایی کشور را حواله به نظر شورایی متشکل از یک اتوبوس عضو می نماید!
پس اگر چه فیلم سینمایی خانه پدری از منظر سینمایی یک فیلم عقب افتاده و به شدت ضد ایرانی و اسلامی است؛ اما به خوبی می تواند منویات متولیان سینمایی را در چرایی تنظیم موجودیت سردرگمی با عنوان درجهبندی سنی فیلمهای سینمایی هویدا ساخته و به نوعی مشخص می نماید که غایت مقصود مدبران بنفش در اعمال شتابان و بدون کارشناسی لازم چنین طرحی، تنها رفع مسئولیت از خود در شرایط ولنگاری فرهنگی بوده و در راستای اعمال استراتژی با گرگ دنبه خوردن و با چوپان گریه کردن می باشد.
استراتژی با گرگ دنبه خوردن و با چوپان گریه کردن را می بایست یکی از استراتژی های متداول برای جذب حداکثری آرا در فضای انتخاباتی و در شرایط منتج به رای گیری عمومی قلمداد نمود. |
البته اصل موضوع درجهبندی سنی فیلمهای سینمایی می تواند به دو شرط مفید واقع شود:
- نخست آنکه به صورت نظام نامه (Codebook) درآمده و تنظیم آن بر طبق قواعد و قوانین نظام جمهوری اسلامی صورت پذیرفته و هنجارها و نا هنجاری های تعریف شده در آن بر مدار معیار سبک زندگی اسلامی و ایرانی باشد.
- ثانیا این نظام نامه با تمامی مختصات اجرایی آن، در کنار سایر وجوه نظارتی و اعمال دقیق و منضبط و شفاف آن در عرصه های مختلف صنعت سینمای ایران پیگیری شود و به هیچ عنوان سُستی متولیان امر و یا کسری ایشان در امر نظارت بر تولید و عرضه محصولات فرهنگی و سینمایی را در پی نداشته باشد.
باید به سازمان سینمایی یادآوری نمود که بر اساس ماده ۳ قانون نظارت بر نمایش فیلم و اسلاید و ویدئو و صدور پروانه نمایش؛ اکران هرگونه فیلم در سینماها و سالنهای عمومی و عرضه یا فروش آنها در بازار فروش که نهایتا متضمن نکات مشروحه زیر باشد در سراسر کشور ممنوع است! ۱ ـ انکار یا سست کردن اصل توحید و دیگر اصول دین مقدس اسلام و یا اهانت به آنها به هر شکل و طریق که باشد. ۲ ـ نفی یا تحریف و یا مخدوش کردن فروع دین مقدس اسلام. تبصره: تشخیص موارد مربوط به بندهای ۱ و ۲ با روحانی عضو هیأت نظارت میباشد. ۳ ـ اهانت مستقیم و یا غیر مستقیم به پیامبران الهی و ائمه معصومین علیهمالسلام و مقام رهبری (ولی فقیه) یا شورای رهبری و مجتهدان جامعالشرایط. ۴ ـ هتک حرمت مقدسین و مقدسات اسلامی و سایر ادیان شناخته شده در قانون اساسی. ۵ ـ نفی برابری انسانها از هر رنگ و نژاد و زبان و قوم و انکار ملاک برتری که تقوی است و تحریک اختلاف نژادی و قومی و یا استهزا و تمسخر آنها. ۶ ـ نفی یا مخدوش نمودن ارزش والای انسان. تبصره: هیأت نظارت موظف است ضوابط نحوه حضور زن را به طوری که با کرامت انسانی زن مغایرت نداشته باشد با توجه به ضوابط شرعی در کلیه فیلمها اعم از ایرانی و خارجی را تعیین و در اختیار سازندگان داخلی و واردکنندگان فیلمهای خارجی قرار دهد. ۷ ـ اشاعه اعمال رذیله و فساد و فحشا. ۸ ـ تشویق و ترغیب و یا آموزش اعتیادهای مضر و خطرناک و راههای کسب درآمد از طرق نامشروع مانند قاچاق و غیره. ۹ ـ کمک به نفوذ فرهنگی یا سیاسی یا اقتصادی بیگانگان که مغایر با سیاست نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی ایران است. ۱۰ ـ بیان و یا عنوان هرگونه مطلبی که مغایر منافع و مصالح کشور بوده و مورد سواستفاده بیگانگان قرار گیرد. ۱۱ ـ نشان دادن صحنههایی از جزییات قتل و جنایت و شکنجه و آزار به نحویی که موجب ناراحتی بیننده یا بدآموزی گردد. تبصره: فیلمهای علمی، آموزشی و پژوهشی میتواند در محلهای خاص و جهت تماشاگران مخصوص به نمایش گذاشته شوند. ۱۲ ـ بیان حقایق تاریخی و جغرافیایی به نحوی که موجب گمراهی بیننده شود. ۱۳ ـ نشان دادن تصاویر و اصوات ناهنجار اعم از آن که ناشی از نقص فنی یا غیر آن باشد به نحوی که سلامت تماشاگر را به خطر اندازد. ۱۴ ـ نمایش فیلمهایی که از ارزش تکنیکی و یا هنری نازلی برخوردار بوده و یا ذوق و سلیقه و پسند تماشاگران را به انحطاط و ابتذال بکشد. تشخیص موارد چهارده گانه فوق و ممانعت از ظهور رنگارنگ این موارد در آثار و تولیدات فرهنگی و سینمایی کشور، از جمله ابتدایی ترین وظایف سازمان سینمایی کشور می باشد. وظیفه ای قانونی که به عنوان حق مردم مسلمان ایران بوده و از زمره تکالیف فرهنگی تمامی دولت ها بر شمرده می شود و یک مدیر فرهنگی طراز انقلاب اسلامی کسی است که بتواند از عهده عمل به تکالیف خود به خوبی برآمده و بسترهای لازم جهت احقاق حقوق صاحبان حق را فراهم آورد. و نه آنکه به لطایف الحیلی انجام این وظیفه و احقاق آن را کنار گذاشته و شان حاکمیتی خود در ایجاد سازوکارهای مناسب برای عدم تولید آثار فرهنگی مخربی را در قالب طرح هایی همچون درجهبندی سنی رقیق سازد و... یادمان نرود که مسئولیت در جمهوری اسلامی برابر است با احساس تعهد دلسوزانه و مشفقانه نسبت به حیات دنیوی و اخروی تک تک نفوس جامعه و از این جهت است که بایستی بدانیم یک دولت در نظام جمهوری اسلامی، همچنان که نسبت به بسیاری از امور مردم مسؤول است - کلکم مسؤول عن رعیته - مسؤول وضع معیشتشان، وضع اقتصادشان، وضع سیاستشان، وضع فرهنگشان، وضع تحصیلاتشان، وضع بهداشتشان؛ مسؤول وضع ذهنشان هم هست و نباید بگذارد و اجازه دهد تا تولیدات فرهنگی فاسد و مخرب در معرض ایشان قرار گیرد و این ممانعت باید به نحو متعهدانه ای صورت پذیرفته و جامعه را از وجود ویروس های فرهنگی مصون سازد. البته شاید تعریف چنین تکلیف و وظیفه ای از برای حاکمیت در منطق بنفش! از جایگاهی برخوردار نباشد؛ زیرا در این منطق تمام ممنوعیت های دنیوی را می شود برداشت و از آنجا که ژنرال های خسته بر این امر معتقد می باشند که اساسا دولت تکلیف و مسئولیتی در فراهم ساختن زمینه های لازم برای بهشت بردن مردم ندارد و همانگونه که به معاش مردم کار ندارد! و تکلیفی در مورد نابسامانی وضعیت اقتصادی مردم در جامعه حس نمی کند و ...؛ به معاد ایشان هم توجهی نداشته و در بی مسئولیتی مطلق معتقد است که هر ممنوعیتی را می بایست زدود و جامعه را وِل نموده و به حال خود رها ساخت و ... |
اکران عمومی فیلم سینمایی خانه پدری به وضوح نشان می دهد که متولیان سینمایی کشور نه به دنبال احقاق حقوق فرهنگی ملت مسلمان ایران بوده و نه می خواهند وظیفه قانونی خود در کنترل و عرضه آثار و تولیدات فرهنگی و سینمایی را قدرت ببخشند؛ بلکه مبتنی بر منطق بنفش! می خواهند از خود سلب مسئولیت نموده و خیر و شر را به صورتی علی السویه در معرض عموم قرار دهند و بگذارند تا خود مردم انتخاب کنند و کاری به بهشت و دوزخ مردم نداشته باشند!
البته این منطق از تراوشات ذهنی مدبران نبوده و منطقی است که نظام لیبرالیسم بر اساس آن شکل گرفته است؛ با این تفاوت که نظام غرب تنها متوجه معاش مردم بوده و تکلیف خود را محدود به تامین معاش جامعه می داند؛ اما در منطق بنفش، دولت وظیفه تامین و تکلیف نظارت بر معاش مردم را نیز از خود ساقط ساخته و به نوعی معاش و معاد مردم را با هم وِل کرده است! این منطق همان منطقی است که امروزه در غرب جاری و ساری است و برای ملت مسلمان ایران نیز تازگی ندارد؛ زیرا در عصر پهلوی به خوبی آن را درک کرده و مشاهده نموده اند که چگونه مشروب فروشی ها در هر کوی و برزنی تاسیس شده بودند و چگونه کاباره ها در کنار مساجد به فعالیت می پرداختند و چگونه مواد مخدر به وفور در سطح اجتماع توزیع می شد ... پس منطق بنفش سوای نظر از شیوه جدید و منحصر به فرد آن در بی توجهی به معاش مردم؛ چیز جدیدی برای عرضه ندارد و به نوعی رجعت به گذشته می باشد. رجعت به دورانی که فیلمفارسی بر سر در سینماهای کشور حکمرانی می نمود و دولت نیز برای بستن دهان منتقدان تنها از حضور افراد خردسال در سینماها ممانعت به عمل می آورد و یا با تعیین درجهبندی سنی نمی گذاشت تا طیف زیر ۲۰ سال از امکانات شهرنو و فضای عمومی تهیه شده در مجاورت کارخانه دخانیات بهره مند شوند! |
اکران خانه پدری یک نشانه می باشد از برای فهم شرایط آینده و چشم اندازی که پیش روی صنعت سینمای ایران قرار گرفته است؛ چشم اندازی هشدار برانگیز از برای دغدغه مندان نظام جمهوری اسلامی! چشم اندازی که مختصات نفوذ فرهنگی را معین ساخته و وظیفه حاکمیت در ممانعت از تولید و عرضه آثار مخرب فرهنگی را مُختل و تولید هر اثر سینمایی معلوم الحالی همچون خانه پدری را در قالب توهمی با عنوان درجهبندی سنی موجه می سازد.
در پایان اگر چه مجال طرح مفصل بحث نیست؛ اما ضرورت دارد تا به این نکته نیز اشاره شود که اجرای شتابان طرح درجهبندی سنی فیلمهای سینمایی را می توان از جمله دستورالعمل های ابلاغی نظام لیبرالیسم در قالب سندهایی همچون سند ۲۰۳۰ یونسکو ارزیابی نمود. سندی که با عنوان رسمی دگرگون ساختن جهان ما: دستور کارش ۲۰۳۰ برای توسعه پایا (Transforming our world: the ۲۰۳۰ Agenda for Sustainable Development) در حال پیاده سازی و تاثیرگذاری بر ساختارهای فرهنگی و اجتماعی بسیاری از کشورها و به ویژه ایران اسلامی بوده و این امر با همراهی ویژه برخی از مسئولان و دست اندرکاران عرصه فرهنگی و بالاخص مدیران سینمایی در حال گسترش و عمومیت یافتن در ساحت قوانین و مقرارت حاکمیتی کشور می باشد.
اعمال درجهبندی سنی فیلمهای سینمایی اگر چه در ظاهر امری موجه و ضروری از برای بالابردن سواد رسانه ای در هر جامعه و اجتماعی قلمداد می شود؛ اما در شیوه های کپی برداری شده آن بالاخص در نوع مورد بحث کنونی، به ترویج اباهه گری و بسط ناهنجاری در عرصه رسانه ای و تولیدات سینمایی کشور منتج می شود. |
نظرات