چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۷

هنرمندی که علت بیکاری را تن‌پروری مردم می‌داند!

امیر جعفری در نشست خبری فیلم سینمایی آزادی به قید شرط

سینماپرس: چرا یک بازیگر به این جمع‌بندی می‌رسد که صراحتاً در گفت‌وگویی تصویری مردمی را که در اثر بی‌برنامگی و سیاست‌های دولت مورد علاقه او تحت فشار کم‌سابقه اقتصادی و بیکاری قرار گرفته‌اند، از موضعی بالا مورد تحقیر قرار دهد؟

مردم تن‌پرور شده‌اند که از بیکاری می‌نالند، این جمله را یکی از هنرمندان حامی حسن روحانی گفته است. همین هنرمند در اشاره به یکی از دستاوردهای دولت روحانی گفته: الان راحت‌تر به سفر خارجی می‌رویم. همین دو جمله کافی است تا سطح دغدغه و نسبت یک هنرمند با مردم را خوب درک کنیم. امیر جعفری می‌توانست بدون تحقیر کردن مردم از نامزد دلخواهش حمایت کند. واقعاً چرا یک بازیگر به این جمع‌بندی می‌رسد که صراحتاً در گفت‌وگویی تصویری مردمی را که در اثر بی‌برنامگی و سیاست‌های دولت مورد علاقه او تحت فشار کم‌سابقه اقتصادی و بیکاری قرار گرفته‌اند، از موضعی بالا مورد تحقیر قرار می‌دهد؟

 
ویدیوئی در فضای مجازی دست به دست می‌چرخد که در آن یک بازیگر حامی روحانی، ضمن برشمردن اقداماتی نظیر خریدن هواپیمای نو و شرکت برخی سینماگران در فستیوال‌های هنری به عنوان دستاوردهای دولت حسن روحانی، شدیداً به مردم منتقد او تاخته و آنها را با عباراتی مانند رعیت، بیکاران و تنبل مورد شماتت قرار می‌دهد. چرا یک بازیگر به این جمع‌بندی می‌رسد که صراحتاً در گفت‌وگویی تصویری مردمی را که در اثر بی‌برنامگی و سیاست‌های دولت مورد علاقه او تحت فشار کم‌سابقه اقتصادی و بیکاری قرار گرفته‌اند، از موضعی بالا مورد تحقیر قرار دهد؟ به نظر می‌رسد از بیان این سخنان نباید تعجب کرد، آنچه امروز یکی از هنرمندان نزدیک به جریان شبه‌روشنفکری هنر مطرح کرده، دقیقاً ترجمان همانی است که سال‌های سال است به انحای مختلف و در قالب آثار مختلف به اصطلاح هنری از سوی این جریان به مردم نسبت داده می‌شود.
 
مگر جز این است که مردم در دیدگاه این جریان، توده‌ای انباشته از تمام بدی‌ها هستند که باید به انحای مختلف دیدگاه‌ها، عقاید و حتی فرهنگ آنها را تحقیر کرد؟ مطرح‌ترین شاعر و قله آمال این جریان شبه‌روشنفکری در روزگاری نه‌چندان دور گفته بود «تنها آرزویی که برایم باقی مانده این است که پس از مردن، لاشه مرا در گورستان عمومی دفن نکنند. بگذارید دست‌کم پس از مرگ آرزوی من برای به دور ماندن از مردم و پلیدی‌های‌شان برآید؛‌ مردمی که از ایشان متنفرم. من وظیفه‌ای برای خود در قبال این مردم نمی‌شناسم.» همین دیدگاه را می‌توان در آثار عدیده هنری و ادبی جریان ضدمردمی شبه‌روشنفکری رهگیری کرد؛ داستان‌ها و فیلم‌هایی که مملو از تلخی و سیاهی است، روایتگران جامعه‌ای که زنان و مردانش فاسد، چشم‌چران، بیکاره، مفت‌خور و ریاکارند، طبیعی است که امروز در عالم واقع نیز مردمان‌شان را همانگونه تحلیل کنند.

* جوان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.