دوشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۳

نگاهی به انیمیشن کوتاه«یک زندگی تنها»

زمان از دست رفته، در سبک زندگی غربی!

انیمیشن یک زندگی فردی

سینماپرس: صابر اله دادیان/ فیلم به گونه ای فانتزی مفهوم اصالت زمان را در شکل و شمایل فلسفه غربی اش به نقد گرفته و با آن شوخی می کند در عین اینکه توانسته سختی و سنگینی زبان فلسفه را در شیرینی روایت بصری و فانتزی انیمیشن حل کند.

انیمیشن کوتاه «یک زندگی تنها» (a Single Lif) محصول سال ۲۰۱۴ و ساخته جاب جوریس است. این انیمیشن که با مدت زمان ۲ دقیقه و ۱۷ ثانیه تولید شده است، با ایده ای بسیار خلاقانه و بکر به مضمون مرگ و زندگی و مفهوم انتزاعی زمان و همچنین سبک مدرن زندگی انسان می پردازد و با دست مایه ای طنز، مفهوم پیچیده و گنگ زندگی و حیات را به سادگی پخش یک صفحه گرامافون نمایش می دهد.

زندگی بر روی صفحه گرامافون

داستان فیلم از جایی شروع می شود که کاراکتر زن فیلم، هنگامی که قصد خوردن پیتزایی را دارد ناگهان زنگ خانه اش به صدا در می آید، پشت در یک صفحه گرامافون که بسته بندی شده است قرار دارد، زن از خوردن پیتزا صرف نظر کرده و صفحه را بر روی دستگاه می گذارد، اما با پخش شدن آهنگ و چرخیدن صفحه زمان نیز به سرعت به جلو می رود. زن که متوجه این تغییر می شود علاقه مند می شود تا با دستکاری بر روی صفحه زمان را جلو و عقب ببرد. او به آینده می رود و خود را در فضای خانه ای جدید می بیند در حالی که ازدواج کرده و باردار است. به شکلی فانتزی صفحه را جلوتر برده و صاحب نوزادی می شود اما از گریه نوزاد خسته شده و صفحه را بر می گرداند، ناگهان خود به خردسالی بدل می شود که عروسکی در دست دارد. او  باز سوزن صفحه را جلوتر برده و به زمان پیری خود می رسد، در حالی که بر روی صندلی چرخ دار با پایی شکسته نشسته است! او که احساس خطر می کند سوزن صفحه را مجددا بر داشته و زمان جلوتر می رود، جایی که او با واکر به سختی توان راه رفتن دارد. او در حالی به خود می آید که متوجه می شود صفحه به انتهای خود رسیده و هرلحظه امکان ایستادن آن وجود دارد. اما تلاش شخصیت برای رسیدن به گرامافون بیهوده است و ناگهان پخش صفحه به پایان می رسد و در انتها از شخصیت صندوق خیریه ای باقی مانده و چرخ واکر او که بدون صاحبش بر زمین افتاده است.

زندگی به مثابه صفحه گرامافون!

در فیلم از نمادهای فانتزی و در عین حال استعاری خوب و گویایی استفاده شده است که هم بازگو کننده مفاهیم بصری و فلسفی زمان و حیات است و همچنین وجه فانتزی و طنز گونه اثر را حفظ کرده است.  در این بین طراحی کاراکتر زن به عنوان شخصیت اصلی، صفحه گرد گرامافون و همچنین پیتزای گردی که همه با شکل دایره ای خود یادآور گردونه زندگی و شکل دوار آن هستند به مفهوم  ضمنی اثر کمک کرده است. فیلم به گونه ای فانتزی مفهوم اصالت زمان را در شکل و شمایل فلسفه غربی اش به نقد گرفته و با آن شوخی می کند در عین اینکه توانسته سختی و سنگینی زبان فلسفه را در شیرینی روایت بصری و فانتزی انیمیشن حل کند.

مباحث فلسفی همانند بحث اصالت وجود یا اصالت زمان از جمله مباحثی است که سینماگران زیادی چه در حوزه سینما و چه در انیمیشن به سراغ آن رفته اند تا با استفاده از دست مایه های فلسفی بتوانند به داستان و روایت خود اصالت و غنای بیشتری بدهند. از این جمله می توان به فیلم موفق «لوسی» از آخرین ساخته های کارگردان فرانسوی لوک بسون اشاره کرد که در آن، فیلمساز بحث اصالت زمان را مطرح کرده و بر آن صحه می گذارد.

ضربان تند زندگی مدرن

از دیگر مباحثی که در فیلم می توان به آن اشاره کرد بحث سبک زندگی مدرن است که از دست آوردهای قرن ۲۱ و جوامع اروپایی و آمریکایی است. همانطور که از نام فیلم نیز پیداست، فیلم به زندگی فردی و تنهای یک شخصیت تنها و مستقل اشاره دارد که نمادی از زندگی مدرن فردی است. در این میان طراحی فضا و صحنه پردازی در طول فیلم و نمایش محیط های مختلف زندگی شخصیت در طول حیاتش به این مفهوم کمک کرده است. از همان ابتدا شخصیت که با آشفتگی ظاهری اش و همچنین بی نظمی و هرج و مرجی که در اتاق خانه اش پیداست به بیننده ذهنیتی از این زندگی مدرن و تبعاتش می دهد که تا پایان فیلم نیز به گونه ای دیگر دنبال می شود. خوردن پیتزا، تنهایی شخصیت در دوران کودکی، ازدواج و حتی کهن سالی و هنگام مرگش همه تداعی کننده زندگی فردی است که این سبک زندگی را برای خود برگزیده است. علاقه مندی و کنجکاوی شخصیت به اینکه در آینده اوضاع چگونه است و به بازی گرفتن زمان که در تصویر و کنش شخصیت در مقابل صفحه گرامافون به خوبی  از آب درآمده است از دیگر مفاهیم بصری فیلم است که کارگردان توانسته در مدت کوتاه فیلم خود آن را به بیننده القا کند.

در این حال تم موسیقی صفحه گرامافون که موسیقی از سبک بلوز آمریکایی است نیز بر تأکید فیلمساز بر سبک زندگی آمریکایی اشاره دارد، همچنین شخصیت اصلی داستان بی آنکه یک نوازنده نشان داده شود اما در بک گراند تصویر در محیط های مختلف و زمان های گوناگون همیشه یک ساز دیده می شود که آن نیز از جمله آکسسوار و وسایلی است که فیلمساز آگاهانه آن را انتخاب کرده است. چرا که هنر موسیقی خود هنری زمان محور است و نوازنده یا موزیسین از جمله کسانی است که هنر خود را با بازی با زمان و حسن انتخابش در آن ارائه می دهد. همین انتخاب برای محور قرار دادن شخصیت اصلی داستان می تواند به مفهوم فانتزی زمان و کارکرد فانتزی گونه اش برای شخصیت در طول داستان کمک کند.

فیلم توانسته با حداقل هایی که برای خود برگزیده است به مفاهیم و ارزش های بصری و متنی و فرامتنی اشاره کرده و از پس بسیاری از سوالات که در فیلم مطرح می کند برآید. شخصیت تنهای داستان، زاویه دوربین ثابت در بیشتر طول فیلم و همچنین تکیه بر زمان یک موسیقی مستقل به عنوان موسیقی صحنه و موسیقی فیلم که تم اصلی کار را نیز تشکیل داده است، توانسته از این اثر کوتاه یک اثر تأثیر گذار و مخاطب پسند بسازد که آن را در زمره نامزدی اسکار سال قرار دهد و در جشنواره های متعددی در جهان مطرح کند.

 

نظرات

  • مهدی.ل ۱۳۹۴/۰۳/۱۸ - ۲۰:۲۱
    0 0
    از این نقد بسیار لذت بردم. سپاسگزار از تلاشتون

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.