شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۱

نگاهی به یکی از آثار انیماتور معروف ژاپنی

«باد برمی‌خیزد»؛ انیمیشنی سرشار از نگاهی بی پروا و آزادانه در برابر عنصر مخرب جنگ

انیمیشن باد بر می خیزد

سینماپرس:بهاره خدابخش/ «باد برمی خیزد» همانند شعری که در طول فیلم عضوی جدانشدنی است، سرشار از نگاهی بی پروا و آزادانه است و سعی دارد با قیاسی هنرمندانه، عنصر مخرب جنگ را در مقابل روح والای انسانی پست وحقیرتر از آنچه که اداره کنندگان جوامع بشری در سر می پرورانند، تصور می کند.

لقب پرافتخارترین انیمیشن ساز ژاپنی، بی شک برازنده هنرمندی جز، هایائو میازاکی نیست. کارگردان دو بعدی سازی که تکنیک منحصر به فرد و فضای لطیف و رویایی آثارش، او را تبدیل به کارگردانی مؤلف و شناخته شده در این عرصه کرده است. اما انیمیشن « باد برمی خیزد » که به تازگی در شبکه پویا به معرض نمایش درآمده است، آخرین ساخته میازاکی تا به امروز است که با اندکی تفاوت نسبت به آثار پیشینش، به معضل دامن گیر بشریت یعنی جنگ پرداخته و آن را بسیار دورتر از روح و تفکر رویاپرداز انسان نمایش داده است. به بهانه پخش این انیمیشن در شبکه پویا، نگاهی هر چند گذرا به این اثر خواهیم داشت .

میازاکی؛ استاد شخصیت سازی

در اکثر کارهای میازاکی، آنچه که به داستان سر و شکلی هدفمند می دهد، شخصیت اصلی و چالش های مربوط به اوست، در «باد برمی خیزد»، داستان با تصویری از کودکی که در حال رویا دیدن است آغاز می شود که سوار بر هواپیمایی در حال پرواز است اما ناگهان دیدش را از دست می دهد و سقوط می کند؛ سکانس ابتدایی فیلم، شخصیت اصلی (جیرو هیروکوشی) را با پیش داستانی قوی معرفی می کند، حتی به طور استعاری، انتهای آرزوی دیرینه هیرو را به تصویر می کشد و در واقع از همان ابتدا مخاطب را درگیر و نگران این شخصیت کرده و او را متقاعد می کند که تا انتها بنیشند و سرانجام زندگی او را تماشا کند. اما اوج شخصیت پردازی و طراحی دقیق و محصور کننده میازاکی در انیمیشن شهر اشباح اوست، دقت و توجه به نکات ریز رفتاری و حتی حرکتی کاراکتر ها، طراحی لباس، چهره و از همه مهم تر جایگذاری صحیح آنها در داستان، مواردی است که میازاکی و آثارش را منحصر به فرد کرده است.

روزهای پر مخاطره ژاپن

داستان فیلم وقایع ابتدایی قرن بیستم را به تصویر می کشد. بحبوحه جنگ جهانی دوم و همچنین اوضاع نا بسامان اقتصاد ژاپن و زمین لرزه مهیبی که در همان سال ها معضلی معیشتی برای زندگی مردم به وجود آورد و خود باوری و رشد علمی کشور را به شدت تحت تاثیر قرار داد، فضایی است که در آن شخصیت جیرو در حقیقت همان مخترع معروف هواپیمای zero  ژاپن را به تصویر می کشد .با وجود اینکه جدیدترین کار میازاکی فضایی دورتر از فیلمی مانند شاهزاده مونونوکه با آن احساسات پاک و کودکانه دارد اما این بار موضوعی مانند جنگ و خونریزی را در لفافه رویای پرواز جیرو عنوان می کند. «باد برمی خیزد» همانند شعری که در طول فیلم عضوی جدانشدنی است، سرشار از نگاهی بی پروا و آزادانه است و سعی دارد با قیاسی هنرمندانه، عنصر مخرب جنگ را در مقابل روح والای انسانی پست وحقیرتر از آنچه که اداره کنندگان جوامع بشری در سر می پرورانند، تصور می کند؛ کسانی که برای برد و باخت آتشی که خود به پا کرده اند، از هیچ کاری فرو گذار نیستند.

انیمیشن باد بر می خیزد

عشق برمی خیزد...

حقیقت روشنی به نام رویا و آرزو که در داستان به شکل هواپیمای جیرو به تصویر کشیده شده است رویایی است که در مقام استفاده می تواند از اوج آسمان به قعر زمین نزول یابد. روی سخن « باد برمی خیزد » با مخاطب بزرگسال است که فرق بین آفرینش رویایی پاک را با نگاهی مادی و سودجویانه درک می کند. جیرو، انسانی است که به قوس استخوان ریز ماهی برای رسیدن به هدفش توجه می کند و مشخصا هیچ گاه نمی خواهد ساخته و مخلوقش ابزاری برای قتل عام شود. در صحنه ای که جیرو برای معشوقه اش هواپیمایی کاغذی می سازد و آن را به بالکن او می فرستد، رضایتی در چهره اش مشاهد می شود که در هنگام مانور موفقیت آمیز هواپیمای سریع و برق آسایش خبری از آن نیست. همچنین سکانس پایانی فیلم بسیار تاثیر گذار است زمانی که از نگاه جیرو تمام شهر به ویرانه ای تبدیل شده است، او هواپیماهای ساخته خود را بر فراز آسمان می بیند و می گوید هیچ کدام از آنها برنمی گردند، در واقع رویای خود را نابود شده می پندارد اما در همین هنگام روح معشوقه خود (نائوکو) را می بیند که به او نوید زندگی می دهد و داستان پایان می یابد.

کارگردان، رویای اصلی جیرو را همان عشق و محبت نائاکو معرفی می کند، کسی که به قول دوست خیالیش، مثل باد زیبا بود، تمام کشمکش هایی که در طول داستان شاهد آنیم در این جمله خلاصه می شود، همان عنصر باد که نماد رهایی بشریت از جنگ و کینه است، عشق در پایان به کمک جیرو که حالا رویای خود را برباد رفته می بیند می آید و به او حیات دوباره می بخشد. شخصیت نائاکو بسیار هدفمند و حساب شده طراحی شده است. او از ابتدا بیمار است و این روند بعد از ازدواج با جیرو وخیم تر می شود که در نهایت او را مجبور به ترک همسرش می کند، نقشی سمبلیک که نائوکو را مانند نسیمی زودگذر اما تاثیر گذار معرفی می کند. نائاکو، نهالی است که از ابتدای فیلم شروع به رشد کردن کرده و در نهایت در دقایق پایانی میوه می دهد و مخاطب را آگاهانه به انتهای داستان دعوت می کند.

همانطور که از انتخاب سوژه و زمان داستان پیدا است، خبری از موجودات افسانه ای نیست و فضای فانتزی معروف آثار میازاکی به مقدار قابل توجهی تقلیل یافته است. با این حال هیچ کدام از اتفاقات شوم داستان بر درون مایه نویدبخش اثر چیره نمی شود.

 

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.