این مدیر فرهنگی دهه 60 تلویحاً از این سخن گفته که ریشه اصلی بسیاری از معضلات فرهنگی و هنری در جامعه ما را باید در نگاه سیاسی مدیران این حوزه از آغاز انقلاب تا به حال دانست؛ مدیرانی که با نگاه سیاسی به عرصه فرهنگ میآیند و همواره قصد دارند در زمین فرهنگ سیاست درو کنند.
اغلب مدیران فرهنگی دولت یازدهم را به عنوان مردانی که از سیاست پا به عرصه فرهنگ گذاشتهاند، میشناسند، برای مثال علی جنتی، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی و برخی مدیران او مستقیم از وزارت خارجه به عرصه فرهنگ پرتاب شده بودند، این دو البته برای کار در عرصه فرهنگ رزومهای هم داشتند، برای مثال علی جنتی چند سالی معاون بینالملل وزارت ارشاد دوره اصلاحات بود و حجتالله ایوبی هم رایزن فرهنگی سفارت ایران در فرانسه، اما عملکرد چهارساله آنها در عرصه فرهنگ دولت یازدهم ثابت کرد این فعالیتها هرگز نتوانسته آنها را به مردانی تبدیل کند که فرهنگی بیندیشند و فرهنگی عمل کنند. مقطع انتخابات ریاستجمهوری سال 96 نشان داد که آنها در بهترین حالت افراد سیاسی برای دور هم جمع کردن سلبریتیها و برخی اهالی فرهنگ به منظور تبلیغ برای ادامه حیات یک جریان سیاسی هستند و از این فراتر نمیتوانند باشند.
در واقع خاصیت مدیرانی از این دست تنها به انجام کار ستادی برای کسب قدرت سیاسی میآید. جالب است که استفاده این دو مدیر به اصطلاح فرهنگی در عرصه سیاست از طریق وزیری انجام شد که قرار بود قطار خارج شده فرهنگی کشور را که با ولنگاری فرهنگی از ریل خارج شده بود به مسیر اصلی بازگرداند. صالحیامیری چند ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری همه توان خود را روی سلسله جلساتی با عنوان هماندیشی اهالی فرهنگ و هنر با دولت متمرکز کرد؛ جلساتی که روزنامه جوان همان موقع از سیاسی بودن آن و هدفگذاری انتخاباتیاش رونمایی کرد. مدتی بعد رئیس سابق سازمان سینمایی سکاندار ستاد فرهنگی دولت در انتخابات دوازدهم شد و صرفاً کار دعوت از سینماگران و اهالی فرهنگ را برای حمایت از ادامه کار دولت بر عهده گرفت؛ فعالیتی که صرفاً به کار ادامه قدرت یک جریان سیاسی میآمد.
صالحیامیری نیز در روز انتخابات ریاست جمهوری اظهارنظری سیاسی کرد و عیار خود را در عرصه فرهنگ نشان داد. جمله معروف او در اینباره که اگر رقیب سیاسی هنرمند میخواست به ما میگفت چندتا براشون میفرستادیم، به قدری عجیب بود که حتی واکنش هنرمندان حامی دولت را نیز برانگیخت. وزیر ارشاد البته تقصیری نداشت، او یاد گرفته بود که سیاسی بیندیشد و دایره اهداف و آمال یک مدیر سیاسی حتی اگر بر مسند فرهنگی هم بنشیند فراتر از دایره سیاست نمیرود. نتیجه انتخابات به گونهای رقم خورد که حتماً برای مردان سیاسی عرصه فرهنگ دولت یک پیروزی بزرگ قلمداد میشد. اینکه وضعیت فرهنگ کشور در چه نقطهای قرار دارد و باید از چه طریقی فرهنگ عمومی ارتقا پیدا کند، احتمالاً اولویت دسته چندمی قلمداد میشد. سابقه امنیتی- اطلاعاتی مردان فرهنگی دولت یازدهم آنها را مرد روزهای انتخابات بار آورده بود و بس. حالا و در آستانه معرفی وزرا به مجلس برای رأی اعتماد اینکه چه مردی سکان فرهنگ را برای چهار سال دیگر بر عهده بگیرد دغدغه بخشی از اهالی فرهنگ است. آنها که میدانند فرهنگ جزو پیچیدهترین حوزههای کشور است و مردانی میطلبد که افکار آنها فراتر از حوزه کسب قدرت سیاسی پرواز میکند منتظرند ببینند قرار است سکان وزارت فرهنگ به دست چه کسی اداره شود، آیا باید باز هم شاهد جلوس یک مدیر امنیتی- اطلاعاتی بر کرسی وزارت فرهنگ باشیم یا میتوان به قحطالرجال نبودن عرصه فرهنگ امیدوار بود.
ارسال نظر