فیلمنامه نویس فیلم های سینمایی «من مادر هستم» و «روز ششم» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: در ابتدا ما باید ببینیم افرادی که راجع به خوب یا بد بودن یک فیلمنامه نظر می دهند ملاک شان برای این خوب یا بد بودن چیست؟ بی شک افراد متخصص وقتی نگاه دراماتیک که قاعده و اصول دارد در فیلمنامه رعایت شود می گویند فیلمنامه با چارچوب دراماتیک خوبی است.
وی ادامه داد: در نگاه عام تر وقتی مخاطب فیلم را بپسندد می گویند فیلمنامه خوب است که فیلم های سینمای بدنه در این قالب جا می گیرند. ملاک این ارزیابی تنها بر اساس میزان استقبال مخاطبان است نه اصول دراماتیک! بی شک این نوع نگاه اصلاً تخصصی نیست و نمی تواند ملاک خوب یا بد بودن یک فیلمنامه باشد. این اتفاق می تواند ملاک خوب برای ارزیابی ذائقه مخاطبان باشد که بیشتر چه نوع آثاری را می پسندند.
سیفی آزاد سپس با تأکید بر اینکه موضوع در سینمای ایران فراتر از این ها است متذکر شد: مشکل اصلی سینمای ایران سلیقه محور بودن است! تعدادی آدم بر اساس چارچوب های ذهنی و تفکری که دارند یک فیلمنامه را قضاوت می کنند و به آن واژه خوب یا بد را اطلاق می کنند. در اظهارنظر آن ها دانش کمترین بخش را به خود اختصاص داده و از این رو ملاک این نوع ارزیابی نیز نمی تواند مورد توجه باشد.
این سینماگر سپس با اشاره به بخشی از مشکلات فیلمنامه نویسان در سینمای ایران اظهار داشت: فیلمنامه مهمترین رکن سینما است اما کمترین هزینه و غلط ترین نگاه به آن می شود! شما ببینید تهیه کنندگان برای فیلمنامه چه میزان حاضر به سرمایه گذاری هستند و برای اینکه فلان بازیگر در اثرشان حضور داشته باشد حاضرند چقدر سرمایه خرج کنند؟
وی ادامه داد: از سوی دیگر فیلمنامه نویسان در سینمای ایران هر آنچه بخواهند را نمی توانند بنویسند. این در حالی است که نویسندگان ما قلم قدرتمندی دارند چون آنچه دیگران می خواهند را به خوبی عرضه می کنند.
فیلمنامه نویس فیلم های سینمایی «ماجان» و «خواب زده ها» با بیان اینکه مشکل سینمای ایران فیلمنامه نویس ها نیستند تأکید کرد: مشکل این است که ما نتوانستیم برای سلیقه های متفاوت مخاطبان بالقوه سینما فکر کنیم. در سیاست فرهنگی نتوانستیم سینما را عنوان تفریح سالم فرهنگی در سبد خانواده بگنجانیم به نحوی که فرهنگ سینما رفتن در جامعه ما تقریباً صفر است.
سیفی آزاد متذکر شد: البته وقتی به لحاظ اقتصادی بالای ۹۵ درصد مردم دچار مشکلات شدید معیشتی هستند نمی توان توقع داشت که به سینما بروند و از فیلم ها استقبال کنند. هیچ یک از دولت ها تاکنون یارانه فرهنگی نداده اند که مردم بتوانند از کالای فرهنگی استفاده کنند. این اتفاق سال ها قبل در تئاتر وجود داشت که آن را از بین بردند. الآن همه جا خصوصی شده و خوب این چرخه غلط است.
وی خاطرنشان کرد: چرخه اقتصادی حوزه فرهنگ ناقص و فشل است؛ اصلاً چرخه اقتصادی در سینمای ایران وجود ندارد. اقتصاد سینمای ایران ورشکسته مطلق است و هزینه و خروجی اش با هم همخوانی ندارد و متأسفانه مدیران برنامه ای برای تصحیح اقتصاد سینما ندارند.
این فیلمنامه نویس متذکر شد: از سوی دیگر دولت ها هزینه گزافی در حوزه فرهنگ می کنند نه در جهت مخاطب بلکه در خصوص موضوعات مورد نظر خودشان! استراتژی کلان فرهنگی در سینمای ما وجود ندارد و همه چیز نقطه ای است. از سوی دیگر در بسیاری مواقع اعداد و آمار ما را به اشتباه می اندازند؛ اینکه چه میزان افراد یک فیلم را دیدند مهم نیست مهم این است که بر اساس آمار از جمعیت ۸۵ میلیون نفری کشور نهایتاً تنها دو میلیون نفر به سینما می روند؛ یعنی پرفروش ترین فیلم سینما نهایتاً نزدیک به دو میلیون نفر مخاطب دارد!
سیفی آزاد در خاتمه اظهاراتش تأکید کرد: ارزیابی غیرکارشناسی باید کنار گذاشته شود؛ باید فارغ از هیاهو، متفکرانه برای فرهنگ جمعی جامعه مان تدبیر کنیم. هر فیلمنامه ای اگر درست نوشته شود مخاطب خود را پیدا می کند. مدیران فراموش نکنند که یک بعد سینما فرهنگ است یک بعد دیگرش صنعت اما لوازم برای صنعتی شدن سینما در کشور ما وجود ندارد. ما دنبال ظاهریم اما نمی دانیم خانه از پای بست ویران است و باید تدبیری برای بنیان مجدد این خانه داشت!
ارسال نظر